ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۱۳ ب.ظ

سرعت زمان

من: میدونی... من سی و یک سالم تموم شد...یکی دو سالی هست که سرعت زمان رو با چشمام می بینم... خیلی سریعه....

(انگار مطلب جدیدی از من شنیده باشد... تمام چهره اش گوش بود...)

از طرفی هر روز کثرات زندگی من بیشتر میشه...

(با سکوت معناداری نگاهم میکرد)

می بینی؟... از یک طرف زمان سرعت گرفته و دارم می بینم فرصتم داره تموم میشه... از طرف دیگه کثرات زندگی من هر روز داره بیشتر میشه...

(به تایید سرش را تکان میداد)

یه زمانی پرداختنم به مباحث معرفتی به خاطر جذابیتش بود چون برام جذاب بود و دوست داشتم دنبال میکردم...

اما الان فرق داره... حس آدمی رو دارم که فرصتش داره تموم میشه... و هنوز گرفتار ملکات ناموزون نفس خودشه...

تقریبا به این باور رسیدم که دوران خلوت به معنای انزوا داشتن ،برای من تموم شد... باید بساط خلوتم رو توی کثرات پهن کنم...

آیا خلوتی از اون جنس که در مجردی داشتم برام حاصل میشه؟

(سَری به معنای اینکه دیگه تکرار نخواهد شد تکان داد و گفت:)

او: البته چرا... مگر اینکه ضعیف تر بشی...

    اینم بگم خلوت به معنای فراغ بالی در وقت سحر همیشه هست... مغتنم بشمر اون زمان رو...


پ.ن:

حاصل دویدن های چند سال اخیرم این شد که: فرصت من رو به اتمام است...

راستی... شما چقدر فرصت دارید؟


۹۶/۰۹/۱۴
ن. .ا

نظرات  (۵)

حتی میتونم بگم شدت این حال در ماههای اخیر یه مقدار از تعادل هم خارجم کرده...
افراط و تفریط در این حال به من برمیگرده اما واقعیت عمیقی هست.... کوتاه بودن فرصت ها..

اللهم اسئلک الامان....
پاسخ:
ارجاعتون میدم به این حدیث از امیرالمومنین اینجا
من مدتهاست فرصتم تموم شده و برگه رو بالا گرفتم ... حیف که کسی نمیاد برگه رو بگیره :) انگار میدونن برگه سفیده! یا همه رو غلط نوشتم
پاسخ:
ممکنه ناراحت بشید اما ...
این نظر یه مقدار احساسی به نظر میرسه
حقیقتا ترسناکه
تموم شدن فرصت
اما فکر کردن بهش خیلی مهمه...مفیده...
واقعا تا کی سلامتی داریم؟ تا کی توان داریم؟ تا کی خانواده مون هستن؟ موقعیت داریم؟
وقتی ادم به این فکر میکنه که آن به آن همه چیز داره تغییر میکنه واقعا نگران میشه(لفظ مناسب تری به ذهنم نرسید بجای نگران) که هیچ چیز معلوم نیست حتی یک لحظه ی دیگه دستش باشه
پس دقیقا همین الان باید بهترین استفاده رو ازش ببره.
فکر کردن به این حقیقت خیلی خوبه...و متذکر شدنش...
باعث میشه حسرتهای آینده مون کم بشه به امیدخدا.
یه جمله ای دارن رهبری،بی ربط نیست و قابل تامله..
در جمهوری اسلامی هر جا که هستید آنجا را مرکز عالم بدانید.
*
درباره وبلاگ سیار: خیلی وقتها تو همین کامنت نوشتن ها برای وب دیگران خودم خیلی چیزها فهمیدم و یاد گرفتم.
وب خودم هم همینجور.
اما اون مطلب شما رو درباره ی وسواس،در گفتگومحوری هضم نکردم هنوز.دارم بهش فکر میکنم.
پاسخ:
کاش از اون جمله استفاده نمی کردم : مواظب باشید شما رو به وسواس نندازه
این جمله رو ندیده بگیرید...
گفتگو میتونه یک نفره باشه (گفتگو شخص با خودش ، که همون تفکر هست) چون تفکر یک گفتگوی یک نفره هست
هم میتونه دو و بیش از دو نفر باشه...
اگر اعضای گفتگو حقیقتا برای فهم مسئله ای به گفتگو بپردازن ثمر خواهد داشت... حق تجلی میکنه
اما اکه اعضای گفتگو قصدی جز فهمیدن داشته باشن حق خودش رو نشون نمیده...
لذا مثلا در جدل حق خودش رو نشون نمیده...چون هدف غلبه کردن بر دیگری هست...
یا شخصی که در جمع گفتگو یا مباحثه باشه و به اعضا سوء ظن داشته باشه اون جمع ثمر نخواهد داد...

خوشا به حال آن ها که به دور از قال و قیل عبارت ها، وقت ها را موهبت می دانند و فرصت ها را غنیمت می شمارند. 

پاسخ:
نوش جانشان
سلام بر عمو رئوفِ ادیب مودب
آقا قال اگر در ترکیب "قیل و قال" به معنای سخنوری باشه (اگه باشه)
قیل به چه معناست؟
۱۵ آذر ۹۶ ، ۱۲:۲۹ محمد روشنیان
زندگی کوتاست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی