ن والقلم و ما یسطرون
اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
پدر: وقتی به سن و سال تو یا کوچکتر از تو بودم خیلی به نظم و برنامه ریزی اهمیت میدادم... دوست داشتم هر چیزی که تصمیم به انجامش میگیرم دقیقا طبق برنامه ام پیش بره... برای همین خوب براش برنامه ریزی میکردم و به جوانب کار فکر میکردم... اما اغلب مواقع حوادثی که من پیش بینی اش رو نکرده بودم اتفاق می افتاد و در اجرای برنامه ام اخلال ایجاد میکرد...اوایل خیلی عصبی میشدم... هر کسی که موجب میشد برنامه ام درست پیش نره با عصبانیت من مواجه میشد... این مسئله حساسیت من روی برنامه هام رو همه میدونستن... وقتی رسیدم به حدود سن بیست سال برام سوال شد که چرا همیشه چیزی هست که برنامه ام رو بهم بزنه... یادمه اونقدر از این مسئله سرخورده شده بودم که تا دو سه سال از اونور بوم افتادم و شده بودم یه آدم بی نظم و بی برنامه... من اهل کتاب و مطالعه بودم... اما هیچ کتابی نبود که بگه چرا با وجود اینکه همه اطرافیان میدونن من روی برنامه ام حساس هستم و دوست ندارن برنامه ام رو بهم بزنن اما باز علتش جور میشه... کتاب ها به من عمق دید میدادن اما مسائلی از این دست رو خودم باید میفهمیدم...
توی همون سالهای سرخوردگی و بی نظمی و بی برنامه گی ام بود که فهمیدم که نظم من با نظم نطام هستی یا نظمی که خدا خلق کرده مطابقت نداره... فهمیدم نظم جهان خلقت هرگز خودش رو با برنامه من وفق نمیده... این من هستم که باید خودم رو با نظم الهی وفق بدم...
میتونم زندگی خودم رو به قبل از فهمیدن این موضوع و بعد از فهمیدن این موضوع تقسیم کنم... تاثیرش روی من خیلی زیاد بود... سالها بعد از این به دنبال درک این مسئله که نظم نظام هستی بر چه اساسی هست؟ یا این که من چطور میتونم خودم رو با نظم جهان خلقت منطبق کنم؟ مطالعه و تفکر داشتم...
حسین: حالا فهمیدید نظم جهان خلقت په جوریه؟
پدر: نه پسرم... اما یاد گرفتم چه جوری خودم رو با نظم خلقت هماهنگ کنم...
حسین: چه جوری میشه ندونید نظم خلقت چه جوریه اما بتونید خودتون رو باهاش هماهنگ کنید؟
پدر: همون جوری که تو هیچ وقت نفهمیدی معیار من برای پول دادن به تو چیه اما این سالهای آخر اغلب مواقع هر وقت تقاضا میکردی بهت میدادم...
حسین: راستی چرا این اواخر انعطاف بیشتری پیدا کرده بودید؟
پدر: من باید از تو بپرسم پسرم... چه تغییری در تو ایجاد شده بود که میتونستی راحت تر از من پول بگیری؟
حسین: دوست دارم از زبون شما بشنوم... این که شما تغییر من رو بگید برام جذابیت داره...
حامد: حسین خیلی باهاش صحبت کردم شاید بیش از بیست جلسه... خیلی هم تحقیق کردیم... نمی گم بی نقص بود در مجموع که می بینم خوبه... محاسبات و متر و معیارهای من میگه شخص مناسبی برای ازدواج هست... اما دلم آروم نمی گیره... انگار همچنان یه تردیدی توی دلم هست...
حسین: چه تردیدی حامد؟
حامد: نمیدونم... راستش نمیشه صد در صد شخصیت طرف رو توی صحبت و تحقیق شناخت... آدما همیشه در شخصیتشون لایه های پنهانی دارن که توی زندگی خودش رو نشون میده... من الان سی و دو سالمه... بچه نیستم... باید احتمالات رو در نظر بگیرم...
حسین: به نظر من تقصیر خودته که تا حالا ازدواج نکردی... پیر پسر خوب :) ! بنا نیست شما اشراف صد در صد به شخصیت طرف داشته باشی و بعد اقدام به ازدواج کنی... همین که میگی با معیار های خودت بر اساس تحقیقات و صحبت هایی که داشتید شخص مناسبی برای زندگی هست کافی نیست؟... خودت رو معطل احتمالاتی کردی که... این وسواس نیست؟
حامد: آخه مسئله ی خیلی مهمی هست حسین... بحث یه عمر زندگیه... تو خودت توی این شرایط قرار نگرفتی؟...
حسین: چرا... اما خیلی راحت تر از تو انتخاب کردم... خیلی... گیر کار تو در عدم شناختت از اون دختر نیست... گیر کار تو در عدم اعتماد خودت به خداست... گیرت عدم توکل و توسل هست... اینطوری به نتیجه نمی رسی حامد... میشه مثل خواستگاری های قبلی که همش سر همین حساسیت های تو به نتیجه ای نرسید...
حامد: به نظرم عاقل باید سنجیده تصمیم بگیره...
حسین: شما هم سنجش داشتی حامد... اما توکل نداری... برای همین همیشه در تردید باقی میمونی... عاقلی که معنای توکل رو درست نفهمه اصلا عقل و عقلانیت رو نفهمید... جایگاه توکل در عقلانیت کجاست؟
حامد: تو بگو
خب همه میدونیم یمنی ها در جنگی که با سعودی ها دارن (که امارات هم اخیرا برای خوش خدمتی به امریکایی ها در جنوب یمن وارد این جنگ شده) علاوه بر تخریب اکثر زیر ساخت های شهرهاشون و علاوه بر بمب باران مناطق مسکونی و و بیمارستان ها با مشکل فراگیر وبا هم در کشورشون مواجه هستن به طوری این وبا در یمن شیوع پیدا کرده (ویروس وبا به صورت طبیعی در یمن پخش نشد مورد هجوم بیولوژیکی قرار گرفتن از سوی دشمن) که در هر ده دقیقه یک نفر جانش رو از دست میده... و این فاجعه هست...
من برای عظمت مردم یمن فقط همین رو بگم که:
با وجود این شرایط هولناکی که در یمن وجود داره چند روز پیش رهبر انصار الله یمن سید عبدالملک بدر الدین الحوثی به سید حسن نصرالله اعلام کرد که:
سوالی در این مطلب پرسیده شد که به نظرم اومد سوال و پاسخ رو در قالب یه مطلب ارائه بدم
سلام
چرا باید پشت صحنه رو مخفی کنیم؟؟
خیلی سال پیش یکی از دوستان تئاتری ام یه خاطره ای برام تعریف کرد که خیلی برام جذبه داشت
در مورد یکی از بازیگرای تئاتر میگفت (حالا از بازیگرهای معروف بوده یا از دوستاش بوده... الان یادم نیست) اکران عمومی داشتن و کار هم یه کار کمدی و طنز بوده...
چند شب اجرا داشتن ، توی همون یکی دو شب اول ، یکی از عزیزان بسیار نزدیک اون بازیگر در یک سانحه ای وفات میکنن و از دنیا میرن اون بازیگر با اینکه ضربه روحی شدیدی خورده بود اما خودش رو به اجرای هر شب میرسوند... یکی از نقش های اصلی هم بوده...
اون دوستم میگفت وقتی روی سِن بازی میکرد اصلا نمی تونستی تشخیص بدی این مرد به چنین عزایی گرفتار شده... اتفاقا خیلی هم خوب بازی میکرد و همه میخندیدن...
میگفت گاهی بعد از اتمام اجرا اونقدر حالش بد بود که حتما باید میبردنش سِرُم وصل میکرد... اما این حال بدش رو اصلا در زمان اجرا نمی فهمید کسی...
از همون سالها این بازیگر برام یک مرد بسیار محکم جلوه کرده بود و دوست داشتم یه روز مثل اون مرد باشم....
کسی که وقتی روی صحنه ی زندگی داره برای خدا نقش بازی میکنه کسی نتونه بفهمه پشت صحنه ی این بازی در زندگی اش چه خبره...
متاسفانه فضای مجازی کاملا عکس این موضوع اتفاق می افته... همه دوست دارن خصوصی هاشون رو به اشتراک بذارن...
چقدر خوب میشد هر نقشی که بازی میکنیم حس همون بازیگر رو بگیریم... با این تفاوت که مخاطب اون بازیگر مردم بودن و مخاطب ماها خدا باشه...
خدا خیلی با این آدما حال میکنه...
خیلی...
من هنوز به دنبال احیای همچین شخصیتی در خودم هستم....
بیش از یک سال و نیم پیش در فانوس جزیره این مطلب رو نوشته بودم:
"بانویی که عظمتش ، حقارتم را نشانم میدهد"
دیشب دیدم اخبار 21 شبکه یک مستندی از زندگی این بانو و سید عزیزمان پخش کرده
اگر اینها مشغول جهاد هستن پس ما چه کاره ایم!!!...
شما از چه ها که نگذشتید!!!... امثال من از چه گذشتیم؟
سید جانباز عظیم الشان کشور ماست که خدا خیلی چیزهای دنیا را از او گرفته و همسر الهی اش هم خودش را تماما برای سید هزینه کرد...
تو چه کردی "ن. .ا" ؟
مستند رو ببینید ضرر نخواهید کرد: پنج دقیقه هست حدود 10 مگا بایت هم حجم داره