ن والقلم و ما یسطرون
اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
وسواس یک بیماری هست... نه تنها در دین به عنوان بیماری شناخته میشه بلکه در علم روانشناسی هم وسواس رو یه بیماری میدونن...
اما شاید تصور ما از این بیماری تصور درستی نباشه... شاید فکر میکنیم که فقط کسانی که در وضو و غسل و نجاست و طهارت و امثال این امور به خودشون سخت میگیرن انسان های وسواسی هستن...
این تصور بسیار تصور ابتدایی و عوامانه ای از وسواس هست... به عقیده بنده اکثر انسانها دچار این بیماری هستن... منتها شدت و ضعف داره...
بنده ابتدائا یکی از ریشه های وسواس رو میگم بعد نشانه های انسان وسواسی رو میگم و بعد خواهیم فهمید که شدت و ضعف وسواس رابطه معکوس با شدت و ضعف عقلانیت در انسان داره... یعنی هر چه عقلانیت در شخص کمتر باشه شدت وسواس در شخص قوی تر میشه...
پس لازم نیست هر کسی کلاس تفسیر یا کلاس تدریس عقاید گذاشت بگیم ایشون عقل زیادی داره... نه ... ممکنه کسی به لحاط نطریات خیلی قوی باشه اما نشانه های فراوانی از وسواس در اون شخص ببینیم... این شخص عاقل نیست... یه مشتی الفاط حفظ کرده داره تحویل شما میده... همین... اون الفاط رو میتونیم به یه طوطی هم آموزش بدیم عین ضبط صوت برامون بیان کنه...
برم سر اصل موضوع: