ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
شنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۶:۰۴ ب.ظ

دلت کجاست؟

رفت و آمد خانوادگی داریم

حق استادی به گردن من و خانمم دارن... خانمم خیلی ازشون متاثر هستن...

یه خانم حدود شصت ساله... یه مادر واقعی... بصیر... اهل علم... و با کرامات...

 

یه روز یه جمله در مورد خانمم گفتن که هر چی بیشتر میگذره بیشتر متوجه فرمایششون میشم:

گفتن:

اینکه میگم خانمت خوبه ، تعارف نمیکنم... اهل تعارف نیستم

چشم های خانمت فقططط تو رو می بینه...

فقط...

فکر نکن چیز کوچیکی هست...

پیش من خانمهای زیادی میان... مشورت میگیرن...

خانمی استاد دانشگاه بود... مذهبی... دغدغه های انقلابی... خوب...

پرسیدم چرا بچه نمیارید... گفت فکرم سر جاش نیست... دلم میره اینور و اونور...

 

موارد اینطوری خیییلی زیادن...موارد مثل خانمت خیلی کم...

قدر این گنج رو بدون...

به حرفم فکر کن...



و من هر چی بیشتر بهش فکر کردم بیشتر حرف برای گفتن پیدا کردم اما زبانم از بیان عاجزتر شد...

کاش تمام مردها و زن ها چشم و دلشون فقط یه جا بود...

 

 

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۱۱
ن. .ا

نظرات  (۱۳)

اینجاست که شاعر میگه

جشمای من دنبالته

دلم همه اش تو فکرته

پاسخ:
شاعر نباید به فکر وزن شعر باشه؟
این چه وزنی هست آخه

چقدر خوب و ارزشمند

واقعا راست میگن

بعضی چیزا انقدر به نظر ما عادی میاد، بهش توجه نداریم. قدرش رو متوجه نمی‌شیم

پاسخ:
بله
باید یک نگاه از بالایی که جامعیت داره بعضی چیزا رو ببینه و برجسته اش کنه
اونقدر این یک دله بودن اثرات و برکات داره که خدا میدونه...
حالا اختلاف نظر هم خیلی داریما...
ولی یک نفری که زبان گویایی داره و بیان خوبی داره بانی بشه و برامون بگه چکار کنیم که با اختلاف نظرها هم همدیگه رو دوست داشته باشیم...
منتها بیان من الکن تر از این حرفاست

راستی چند وقت پیش نظری با اسم شما دریافت کردم در خصوصی
که نه آدرسی داشت و نه هیچی...
خواستم جوابی بدم گفتم این بنده خدا چجوری میخواد جواب منو بخونه؟!!
خلاصه بی جواب گذاشتم
اما توی محیطی اینچنینی لازمه این چیزا بیان بشه

«لَعَلَّکَ تَرْضَىٰ وَ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْک»

پاسخ:
سلام علیکم

شاعر دوست داره اینجوری بگه

دلش میخواد

عشقش میکشه

زورش میرسه

گردنش کلفته

پاسخ:
شاعر گردن کلفت باید شعر حماسی بگه، نه عاشقانه

یا خدا آقای میم 😅😂😂

منم سال ها چشم و دلم و خودم یه جا بود 

ولی همیشه خرد شدم

شکستم

نادیده گرفته شدم

فکر کردن احمقم 

بار ها ، بار ها ، بار ها ..

بدی دیدم ولی بخشیدم 

اما دوباره هم کنار گذاشته شدم

من سال ها سعی کردم زندگیم رو نگه دارم

اما فکر کرد نمی فهمم....

 

الان دیگه بخوامم نمی تونم خودم و دلم یه جا باشم 

نه اینکه نخوام ها

نمی تونم 

نمیشه دیگه...💔🖤🧸🖤🖤

 

بخش زیادی از اینکه خانمتون فقط شما رو می بینه و این حالتش حفظ شده سالها به خاطر خوبی شماست

 

من وفادار ترین دختر دنیا بودم 

اما سال ها بلاهایی به سرم آورد که اسم وفاداری می شنوم حالت تهوع می گیرم

 

+ به قول شاعر :

بدتر از اینم بشم حق دارم

تو چی می دونی دربارم ؟ 

بعد تو همه ی کوچه ها مردن

این خیابونا غم دارن...... :)))))

 

پاسخ:
سلام
اینکه نوشته بودم حرف زیاد دارم بخشیش به همین نظر شما برمیگرده
بعضی از زوج ها توی زندگی ظلم زیادی دیدن، بی مهری زیاد، تنش بالا...
اینها رو باید بحث دیگه ای داشت در موردشون...


بله اتفاقا دوباره میخواستم همون سوالم رو مطرح کنم، فکر کردم اون براتون ارسال نشده. 

حتما یادم رفته ادرسمو بذارم. 

علت خصوصی بودنش این بود، اون موقع نمیخواستم در ملا عام مطرحش کنم. ولی اگه میتونید همینجا جوابشو بنویسید. 

کلا میخوام بدونم چقدر حضور استاد نیازه؟

خودم سالها طالب این بودم یه استادی پیدا کنم، ولی حالا می‌ترسم نکنه راهو اشتباه برم بدتر دور بشم

پاسخ:
بزرگوار
این عرایضی که خدمتتون میگم ممکنه بعضی ها خوششون نیاد
اما من یاد گرفتم اصول هر موضوعی رو بذارم جلوم... و با اون اصول اون موضوع رو بررسی کنم

اول باید ببینید هدف استاد چیه...
بعد ببینید چقدر نیاز دارید به شخص استاد

بزرگترین استاد که حاضر و ناظر هم هست کیه؟
خودِ خدا
بزرگترین خط قرمز این استاد در برابر شاگردهاش چیه؟
که سلب اختیار نکنه از شاگرد ها
برای این که سلب اختیار نکنه و یا خیلی هیجانی مون نکنه یا خیلی نترسوندمون چکار میکنن؟
تغافل... مهلت دادن... دعوت به صبر...
هدف؟
که به اختیار برسیم
چرا؟
چون اختیار یعنی انتخاب خیر
یعنی به قدرت تشخیص خیر...

اگر کار بدی بکنیم بلافاصله عقوبت نمیکنن... اگر کار خوبی بکنیم زمان میبره تا نتایجش معلوم بشه...
نماز هم میریم بخونیم (با خودش حرف بزنیم) همش خطور ذهنی و همه چیز هست جز حضور... یعنی توی حرف زدن با این ام الاساتید هم فضا رو جوری میچینن که انگار نه انگار...
انگار نه خانی اومده  نه خانی رفته...

من خیلی دلم میخواد یه عده که رفت و آمد و حشر و نشر داشتن با اولیای خدا بیان و تجاربشون رو بگن...
اصلا متعجب میشیم...
به ظاهر ممکنه خیلی ها بشن شاگرد اساتید بزرگ...
اما آخرش اونی بهرمند میشه که بدونه استاد اهل دخالت نیست... استاد بنا نیست عدم تشخیص ما رو جبران کنه...

خیلی ها از وقتی رفتن در محضر اساتید الهی اتفاقا بدتر شدن...
من جرات نمی کنم بگم
ولی احتمال میدم از تعداد کسانی که میرن در محضر انسانهای الهی اون درصدی که بدتر میشن بیشترن نسبت به اون تعدادی که خوبتر میشن...
این حرف رو زدم و ممکنه بهم حمله هم بشه...
اشکالی نداره...
اما بهش فکر کنید...

توی مسئله ی استاد اصالت ها رو برجسته کنید...
صداقت با خود 
شجاعت در مواجهه با خود
همت در تعامل و تقابل با خود
بصیرت در پیشبرد خود
استمرار و ثبات قدم در معاشرت با خود

این اصول رو در حق خودتون پیاده بکنید... و اگر هم لازم باشه به استادی برسید، یا اگر پیش استادی رفتید دلتون اونقدرررر شفاف براتون تعیین تکلیف میکنه که اصلا جای هیچ شبهه ای نمی مونه...

من بیشترین ترسم برای خودم و همسرم از این بابت هست که ما بدتر نشیم...
و نمیشه هم اینو خیلی تبلیغ کرد...
میگن به خاطر یه عده که هر کاری کنی بد میشن داری از نزد استاد رفتن میترسونی...

من خودم از این واقعیت نترسیدم و نزدیک شدم و انتظار دارم وقتی میگم اکثرا وقتی پیش استادی موحد و الهی میرن در بلند مدت بدتر میشن دیگران نترسن و قدر استاد رو بدونن...

اما اصول همون هایی هست که گفتم

مجموعه تنها مسیر آرامش که وابسته به شاگردان آقای پناهیان هست، یه مجموعه کلاس گذاشته، همسرداری مومنانه، خیلی نکات عمیق، دقیق و جالبی بیان میشه که برای شخص خود من تازگی داشت

با اینکه مطالعه زیاد داشتم و حتی دوره هم کم شرکت نکردم، ولی این یکی خیلی جامع بود. من به دوستامم که معرفی کردم گفتم کلا بخاطر همسر فقط نرین، نگاهتون به زندگی کلا عوض میشه

حالا بعضیا کلا گارد دارن و ناامیدن و ... 

ولی درباره پاسخ نظر که نوشتین، به ذهنم زد به شما معرفی کنم. 

کلاس در بستر ایتا و غالبا بصورت متن هست، بعضا صوت و خیلی کمتر، فیلم. برای آدمهای شاغل و کم وقت واقعا مناسبه.

کلاس آقایون و خانم هاش جداست. 

این آیدی ثبت نام آقایان هست @admin165

اینم برای ثبت نام خانم ها @Admin_hamsardari

پاسخ:
ممنونم از شما
همیشه چیزهای خوبی معرفی میکنید
من چند سال پیش یک بار توفیق داشتم یکی از کلاس های شاگرد آقای پناهیان رو شرکت کنم...
علی رغم جذابیت بالای بحث و تمایل خودم برای گذروندن کامل دوره... نتونستم تا پایانش رو بگذرونم...

الان هم که تمرکز خیلی پائینی دارم و تماس های تلفنی من شب و روز نداره بعید میدونم بتونم شرکت کنم اما مطمئنم دوره خوبی هست...
و اگر همسرم بتونن شرکت کنن بهشون پیشنهاد میدم

سوال من بیشتر ناظر بر اینه که نمی‌دونم این استاد، واقعا ذیل اولیای الهی هست، یا نه... تا الان نتونستم تشخیص بدم

ایشون خودشون استاد دارن و درباره خودشون هیچ ادعایی ندارن ولی میگن که خود شما باید بررسی کنید، ببینید طرز فکر فرد، عقایدش، صحبت هاش، با مبانی فکری اسلام می‌خونه یا نه؟ ببینید ۴ تا آدم بزرگتر هستن که تاییدش کنن؟ 

 

و البته خودم به این قدرت تشخیص و تفکر خیلی باور دارم. بنظرم آدم حتی ذیل یه استاد که یقین داره عالم ربانیه هم باشه، بازم باید فکر کنه بعد عمل کنه. چون که، اگه فکر نباشه، تغییرها هم سطحیه، عمیق نیست.ماندگار نیست

 

استادمون هم کلا اصراری ندارن که ما حرفشون رو بپذیریم و نظرشون اینه که آدم اگه در سلسله ولایت نباشه رشد خیلی کندی داره و ممکنه متوقف هم بشه. ولی وقتی وصل بشی، اولش سخته. بالا پایین داری، ولی مادامی که وصل باشی، رشد سریعتر میشه

مثلا عیبی که سالها داشتی روش کار می‌کردی وقتی توی جمع و زیرنظر استاد میای درستش کنی خیلی سریعتر پیش می‌ره. که اینو خودم تجربه کردم واقعا. 

کلا از روال کلاس راضی ام، ولی می‌ترسم که حالت مرید و مراد باشه، اینو می‌دونم غلطه و دوست ندارم باشه. 

حالا خود استاد هم میگن یه راه تشخیص دیگه، که بدونی استادت حقه یا نه، اینه که ببین ته ته دلت، آرومه؟ یا مضطربه؟ مشوشه؟ 

وقتی طبق فطرت داری حرکت می‌کنی، افت و خیز هست ولی ته دلت آرومه. مگر اینکه کلا حس حقیقت جوت خراب شده باشه. 

 

حالا نمی‌دونم. فعلا دارم پیش میرم، بیشتر بخاطر دوستانی که تو کلاس هستیم باهم. 

پاسخ:
من یه نکته بگم خدمتتون که بدونید این دغدغه ی شما چه وزنی داره و چجوری باید باهاش مواجه بشید
اگر یه کودکی که تازه دبستان رو شروع کرده بخواد در مورد شغل آینده اش تصمیم گیری کنه شما بهش چی میگید؟
مثلا بگه من دوست دارم دکتر بشم یا مهندس مثلا برق باشم یا هر چی...
اون حق داره از الان به شغل ها فکر کنه...
حق داره براش سوال بشه هر شغلی چه التزاماتی داره... و نسبت تمام شغل هایی که به ذهنش میاد رو هم با خودش و روحیاتش و تمایلاتش میسنجه...
انگار این کودک مرکز عالم هست و تمام شغل ها باید خودشون رو و نسبتشون رو با این کودک مشخص کنن...
این یک سیر طبیعی هست برای این کودک...
حق داره اینطوری نگاه کنه چون رشدش اینطوری شکل میگیره...
یه مدتی دکتری رو دوست داره یه مدت هنرپیشگی رو یه مدت فنی کار شدن رو یه مدت معلمی رو...

این دغدغه ای که شما دارید خیلی خوبه و موجب رشدتون میشه...
اما واقعا مهمتر از اینکه ایشون انسان ربانی هستن یا نه... اینه که روزی شما در اینجا نهاده شده یا نه...
چه بسا ایشون یک انسان الهی باشن اما روزی شما در اینجا نباشه...
و چه بسا ایشون انسانی الهی نباشن اما در این مقطع زمانی رزق و روزی شما در اینجا باشه بابت رشدتون...

توصیه ی من به شما اینه که فعلا فکرتون رو درگیر این نکنید که ایشون انسانی الهی هستن یا نه... چون به این سادگی ها قابل تشخیص نیست... دنبال جواب سریع هم نباسید... استفاده تون رو از اون جمع بکنید اما در نهایت ببینید دلتون چی میگه...

تشخیص این مسائل کار راحتی نیست و بنا هم نیست ساده باشه... مصلحت اجتماع در اینه که نشه ساده تشخیصش داد... سنت الهی اینه... حالا یه عده زود میپذیرن... یه عده دیر...
اینها بستگی به مزاج افراد داره... 
ما مواردی داشتیم که سالها یک انسانی رو اوج توحید میدونستن و خودشون هم اهل رعایت بودن... اما از یه جایی به بعد نظرشون 180 درجه تغییر کرد...
دنبال جواب این سوال حداقل برای مدت زمان کوتاه نباشید...

من همیشه به دوستام که گاهی با هم بحث میکنیم میگم یک توانمندی رو اگر در شخصی دیدید بدونید اون شخص اگر روی خودش کار کنه میتونه آدم قوی ای بشه در مسائل معرفتی..
اون ویژگی: صبر و تامل در اضداد...

مثلا یکی توی رسانه ها یه دفعه 5 تا یا 6 تا روحانی رو میبینه که خطا کردن و حقی رو پایمال کردن و این 5 یا 6 مورد رو هم در زمان های مختلف و از خبرگزاری های متنوعی میبینه... یه دفعه میگه تمام آخوندا فلانن...
نمی تونه تحمل کنه...
روحانی باید نماد خوبی باشه... اما خبرهایی (فرضا خبر کاملا موثق باشه) بهش میرسه که روحانی ها بدی کردن...
روحانی باید خوب باشه
خبر از بدی روحانی ها میشنوه...
این اضداد متلاطمش میکنه... یه دفعه کل روحانیت رو میبره زیر سوال...

اشخاصی که بر این صفتشون استمرار دارن هیچ وقت آدم های قوی ای نمیشن...
حلم داشته باشید...
زمان بدید به خیلی از مسائل...
چون خیلی از مسائل در بستر زمان بروز میکنن
و خدا هم ما رو عجول خلق کرد...
مبارزه با این عجله ای که همه در درون داریم خودش یه باب خودسازی هست...

منم که گاهی حرف از استاد میزنم... معلوم نسیت دو یا سه سال بعد در چه حالی باشم...

ممنون که دغدغه ای به این خوبی رو علنی گفتید
ان شا الله خدا بهتون فرقان بده...
برای ما هم دعا کنید

حالا از شوخی که بگذریم به نظرم اگه زن به مردش علاقه داشته باشه یا عکسش فقط همسرش رو میبینه

بعضی‌ها مذهب رو به کار در دستگاه امام حسین بسنده میکنن

 

فکر میکنن دیگر نوکر ارباب هستن!

 

دریغا ! از زندگی خانوادگی یه جلسه گذاشته بشه، بفهمن زن و زندگی یعنی چه!

 

اصلا هیئت ها برام خوشایند آور نیس.

اگر دل رفت 

خر بیار و باقالی بار کن

سلام

ممنونم از جواب مبسوط تون

حالا اگه در همین حال که دارم میرم و بررسی می‌کنم و به فرموده امام علی « می آزمایم تا مطمئن بشم» ، استاد فرمودن که باید رسالتتون رو به جا بیارید و آنچه که چشیدین، بچشونید، باید آگاهی بدید، باید جمع مون رو گسترده تر کنید و ...

حالا اگه این کار رو بکنم چی؟ 

استادمون میگن برین مسجد، هر کدوم شما یه مبلغ باشید، کم کم شروع کنید چیزایی که یاد می‌گیرین بیان کنید و ...

حالا من شاید اگه نرگس نبود، بارها این کار رو انجام داده بودم، چون بالاخره ضرری که توش نیست، از فرمایش اهل بیت جدا نیست این حرف، ولی چون با بچه کوچیک زحمت زیادی برام داره، دیگه برام خیلی مهمتر میشه که نکنه مسیر اشتباه باشه، حالا با اینهمه زحمت و ...، نکنه جذب حلقه خاصی شده باشم ، بعدا پیش همسر هم اعتبارم کم بشه و ...

البته ایشون شک هام رو می‌دونه. شاید این ترس من فقط دهنی باشه، زیاد از حد باشه

که حتی من زه استاد گفتم مسجد رفتن برام خیلی سخته، گفتن هر کی باهاش معاشرت دارین، شروع کنید، اگه ورود و خروج نداشته باشید، فیض منقطع میشه،متوقف میشید

پاسخ:
سلام
روی نیتتون برای هر فعالیتی که انجام میدید حساب کنید...
و جدی بگیریدش..
آخرش اونه که نجاتتون میده...
اگر راهتون صحیح باشه که فبها المراد...
اگر نباشه نیتتون به وقت و سر موقع راه راست رو نشونتون میده...

در مورد نیت اعمال کاش بتونم بنویسم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی