تهدید و فرصت
برای اینکه کوفیان از حمایت مسلم بن عقیل دست بردارند ایادی ابن مرجانه در شهر پر کرده بودن که لشگر جراری و بی رحمی از شام به سمت کوفه می آید و هر کسی از مسلم حمایت می کند را میکشند و زنان و نوامیسشان را به تاراج میبرند
همین حرف کار خودش را کرده بود...
همه مردد شدند... اگر نتوانند از پس آن سپاه وحشی شام بربیایند چه به روز زن ها و دخترانشان می آید؟
شاید کشته شدن احتمالی خودشان آنقدر تلخ نبود که آینده ای که در انتظار نوامیسشان بود آزارشان میداد...
با خود گفتن: کمی منطقی باشیم... ما با رهبری مسلم قدرت مقابله با لشگر وحشی شام را نداریم... دست از حمایت مسلم برمیداریم تا خود حسین بن علی بیاید... آنگاه به یاری اش می شتابیم...
ترسیده بودن... مخصوصا از عاقبت ننگینی که در انتظار نوامیسشان بود... تهدید بزرگی بود...
یک طرفه به قاضی نروید... انصاف بدهید تهدید بزرگی بود...
فقط باید مرد باشید و کمی غیرت داشته باشید تا درک کنید به غارت رفتن ناموس یک مرد چه زهر کشنده ای هست برایش...
میگویند وقتی عصر عاشورا امام حسین (ع) بی رمق شد و بر اثر ضربات زیاد به زمین افتاد حربه عمربن سعد برای اینکه بفهمد حسین بن علی (ع) توانایی برخاستن ندارد یا به زمین افتادنش تاکتیک جنگیست این بود:
دستور داد به طرف خیمه ها حمله کنند اگر حسین توان برخاستن داشته باشد حتما برمیخیزد...
خدایا.... برای اینکه به شما بفهمانم تهدید به تاراج رفتن نوامیس چه تهدید بزرگیست مجبور شدم صحنه تلخی را که ذکر کردم مرور کنم... آوخ...
آری انصاف بدهید... تهدید بزرگی بود...
روی منبر میگفت:
"امروز حرف ما با اهل کوفه میدانید چیست؟
ای کسانی که امامتان را دعوت کرده اید ، اگر هم آن تهدید واقعی بود... و شما اگر از مسلم دفاع میکردید کشته میشدید و نوامیستان به تاراج میرفت... باز حق این بود که از مسلم دفاع میکردید و کشته میشدید و نوامیستان به تاراج میرفت... خب برود...
خیلی دردناک بود ، میدانم ، آری... دردناک بود... اما می بایست دردش را به جان میخریدید و از مسلم دفاع میکردید..."
بین حفظ امام و حفظ ناموس مخیر شده بودن....
حفظ ناموس را انتخاب کردن...
تهدیدشان : به تاراج رفتن نوامیسشان بود
فرصت شان : یکی شدن شان با امامشان بود برای ابد...
انصافا هم تهدید بزرگ بود هم فرصت....
نکته نوشت:
اگر از تهدیدات فضای مجازی می نویسم بنا دارم فرصت ها را بیان کنم...
هرگز در نظام هستی و در عالم طبیعت فرصتی بدون تهدید وجود نخواهد داشت... این قاعده الهی هست...
روی این قاعده فکر کنیم...
به فرمایش امین الاسلام طبرسی در تفسیر مجمع البیان : علت اینکه سوره توحید (اخلاص) بعد از سوره تبت (تبت یدا ابی لهب وتب) آمده این است که برای رسیدن به توحید حقیقی و قرآنی باید با ابی لهب ها روبرو شوی و از آنها عبور کنی (نقل به مضمون) گویی ابولهب ها هم مامور هستند تا هر کسی به آن توحید ناب قرآنی دست نیابد...