پاسخ:
اینکه میگم نظر شخصی منه...
شما هم روش فکر کنید... شاید به جواب بهتری برسید...
یکی اینکه وقت بروز هر صفتی کی هست.... دیگری اینکه چگونه اون صفت رو نهادینه بکنیم یا به عبارتی دارا بشیم...
خب کسی از بچه انتظار نداره اسم قائم خدا رو تجلی بده... اما از پدر انتظار داریم...
کسی از بیمار انتظار نداره اسم شافی حق رو تجلی بده اما از پزشک انتظار داریم...
یعنی اینکه چه وقت چه صفتی رو باید تجلی بدیم چیز پیچیده ای نیست... اما باید بدونیم رفتار کردن طبق اون صفت با دارا شدن اون صفت فرق داره...
کسی با ده بار یا بیست بار جود کردن در زندگی خودش اسم جواد حق رو دارا نمیشه (به اندازه ظرفیت خودش)
دارا شدن فرقش با دانا شدن چیه؟
جوان یا نوجوانی که یه سری نیازها در وجودش به لحاظ روحی و جسمی فعال میشه میل همیشگی داره به زوج خواهی... اصلا اونقدر میل داره که اگر بهش بگی تو هیچ وقت نمی تونی ازدواج کنی ممکنه کلا از مدار سلامت روانی خارج بشه...
این شخص اصطلاحا میل به ازدواج رو "داراست"...
اما به یک پسر بچه ی 10 ساله بگید ازدواج یعنی این... تو باید در زندگی مشترک فلان جور رفتار کنی... این خوبه در زندگی مشترک... این بده...
گوش میده... میفهمه... حتی ممکنه سوال هم بپرسه تا بیشتر بدونه...
اما اگه بهش بگی: خب شما به خاطر فلان موضوع ممکنه هیچ وقت نتونی ازدواج کنی...
این پسر بچه ممکنه یه کم ناراحت بشه اما وقتی از راهش وارد بشیم التیام پیدا میکنه و دچار اخلال نمیشه... چون میل به زوجیت (ازدواج متعارف) رو هنوز دارا نشده... صرفا داناست...
فرق کسی که مثلا اسم جواد حق رو داراست با کسی که صرفا داناست همینه...
اون دانا، در جودش منطقی (منطق متعارف جامعه) برخورد میکنه... جایی هم که نتونه جود کنه اما طرفش مستحق باشه نهایتا یه ناراحتی ای براش پیش بیاد و بعدش فراموشی...
اما کسی که اسم جواد حق رو داراست یا اسم کریم حق رو داراست... اگر تشخیص بده حق تعالی میخواد این شخصی سائل رو سر سفره کرامتش بنشونه و اون شخص هم الان به این انسان کریم برخورد کرد... بر اساس سوء تفاهمات فکر میکنه این شخص کریم (امام حسن) انسان بدی هست... لذا تا میتونه بهش فحاشی و بی حرمتی میکنه... اون کریم صبر میکنه تا حرفاش رو بزنه... حرفاش رو که زد میگه: به نظرم شما غریبی و جا نداری... من جا دارم بیا مهمان من شو...
بعد اون شخص دوباره شروع میکنه به فحاشی و ... باز اما بعد اتمام حرفاش میگه : به نظر میرسه گرسنه هم باشی... بیا منزل من غذا بهت بدم...
وقتی دارا باشیم میشیم مجرای فیض حق در اون اسم... لذا در کرامت و جود کردن مثل مردم متعارف با منطق متعارف رفتار نمی کنیم... تشخیص میده اون لحظه خواست خدا و رضایت خدا در چیه...
اما این برای دارا شده هاست... ما باید اول دارا بشیم... والا اینکه قبل دارا شدن کجا کدوم صفت رو از خودمون بروز بدیم خیلی مسئله نیست... به هر انسان الهی ای رجوع کنید میگه در بزنگاهها هر چه تشخیصت بود عمل کن...
اما دارا شدن با استمرار و استقامت شخص بر یک صفت در طول زمان (ممکنه چندین سال) اون هم با نیت الهی و با صدق محقق میشه...
و بعد بحث اتحاد اسماء و صفات رو داریم... اگر شخصی بتونه یک صفت الهی رو دارا بشه که هدف علم اخلاق هم همینه... اون صفت بقیه صفات رو با خودش میاره...
همونطور که یک رذیله زمینه هست برای بروز بقیه رذایل...
اما وقتی در مقام دانایی هستیم ، نه دارایی، بهتره وقت بروز هر صفتی رسید (که این به تشخیص افراد برمیگرده یک نسخه واحد نمیشه پیچید هر چقدر صدق و طهارت داشته باشه میفهمه) اون صفت رو بروز بدیم... همین...