قلب سلیم
گفتم قلب سلیم...
قلب رو توی فرهنگ لغت سرچ کنید که یه مقداری ذهنیتتون از معنای محبت و عشق و این معانی فاصله بگیره...
مثلا انقلاب، از قلب میاد
تقلب از قلب میاد...
منقلب از قلب میاد
گویا قلب یک اسم مصدری هست که هر گونه معنای «دگرگونی، زیرورو شدن، تغییر و تحول» رو میشه از کلمه قلب، استخراج کرد...
توی تمام معانی ای که در داخل گیومه نوشتم رکن اصلی انعطاف و انکسار هست...
تا انعطاف و انکساری رخ نده هیچ دگرگونی و تغییر و تحولی شکل نمیگیره...
خب...
حالا یه بار دیگه بگم:
قلب سلیم...
به لحاظ فلسفی قلب هم نوعی درک هست... ادراک هست...
تفاوت ماهوی با عقل نداره...
چیزی که بارها تحت عنوان عقل لطیف شده ازش نام بردم همون قلب هست...
زمان ما...
زمانه...
نظام هستی...
دائما در حال انقلاب هستن...
خلقت خدا دائم در حال انقلاب هست...
این قلب در ظاهر و باطن عالم در جریانه...
همه چیز عالم بر بی ثباتی هست جز قلب سلیم....
کسی که میخواد با محاسبات و منطق و تحلیل به دامن ثبات چنگ بزنه داره اشتباه میکنه... تنها چیزی که به انسان ثبات قدم میدم قلب سلیمه...
مبنا قلب سلیم هست...
حکم قلب غیر منطقی نیست اما...
همسو با اون انقلاب ما هم باید با ادراک قلبی مون به تعامل بریم...
و خدا این امکان رو در اختیار همه قرار داد...
چون خیلی ساده بدست میاد...
اما انسانها میل به پیچیدگی دارن... و این حد از سادگی خودش عاملی هست که غالبا ازش دور میشن...
لذا خیلی مراقبه میخواد کسی که پا در وادی مفاهیم و محاسبات و منطق و فلسفه و سیاست میذاره ، از این قلب سلیم دور نشه...
خیلی نیاز به شرح و بسط داره...
و منم با گوشی فرصت نمیکنم...
کاش میشد پیام صوتی بذارم اینجا...
کاری که اصلا برای این محیط دوست ندارم انجامش بدم...
این عالم، عالم استدلال و برهانه...
ملال آوره اما برای احتجاج چاره ای جز برهان و تبیین نیست...
نمیدونم چرا حوصله تفصیل ندارم
اما فقط همین یه جمله...
چهل و اندی ساله که خواستن تدابیری امام و رهبری باطل بشه...
از داخل و بیرون...
نذاریم...
همین...