پاسخ:
سلام برادر
خوش امدید... فکر کنم بار اول هست که توی وبلاگم تایپ رنجه فرمودید :)))
راستش منم هنوز دقیق متوجه نشدم که منظورم رو بد رسوندم... یا اینکه متوجه منظورم شدید اما نظرتون متفاوته...
لذا کمی منبر میرم تا با کمک خودِ شما ببینیم بحث به کجا میرسه...
در مورد محیط ایزوله (هر چند این کلمه ی ایزوله بار معنایی دقیقی برای منظور ما نداره) منم موافقم...
اما ایزوله از چی؟
مثلا از دوست ناباب؟
از همسایه ی بد؟
از فامیل ضد ولایت؟
این مدل ایزوله کردن حتی در زمان ظهور حضرت م ح م د هم اتفاق نمی افته...
در حکومت آرمانی شیعه یک مدل ایزوله اتفاق می افته و اون هم ایزوله از فضای تبلیغی و رسانه ای سازمان یافته بر علیه آزادی و اختیار انسانهاست...
حالا این ایزوله شدن با جنگ برابر اتفاق می افته یا با خلع سلاح دشمن... یا با هر دو... نمیدونم....
منتها الان ما در موضوع تبلیغ و رسانه هم درگیر جنگ نابرابر هستیم... لذا آزادی و اختیار انسانهای عادی سلب شده هست...
هم دشمن سلاحش اثر گذار هست لذا ما ریزش قبل از ظهور داریم... و البته رویش قبل از ظهور...
میخوام بگم نمیدونم چطور این ایزوله شدن از فضای رسانه ای سازمان یافته بر علیه اختیار و آزادی انسانها شکل میکیره... اما این ایزوله شدن رو میتونم در چهارچوب عقاید شیعه درک کنم...
منتها اینکه همکلاسی من... فامیل من... همسایه و هم کار من دائم برای من سم پاشی بکنن بر علیه حق... این بنا نیست جمع بشه... هست که هست که هست...
این جا خودش عرصه کنش گری ما مردمه... مردمی که دل در گرو حق دارن...
این تا اینجا که بیان کرده باشم با موضوع آزادی به اون شکلی که شما برداشت کردین (که هر کسی هر چیزی دوست داره رو ببینه و در معرضش قرار بگیره) منم مخالفم...
اما منظور من از اینکه میگم تاثیر گذاری نباید به شیوه رسانه های صهیونیستی باشه چیه؟
اونها قوه خیال و وهم مخاطب رو با تکنیک ها و ترفند های رسانه ای مسخ میکنن...
برای همین من هر چی در تعریف رسانه به شکل امروزی دقیق میشم میبینم مسئله زمان و گذرا بودن عنصر رسانه رو نمیشه حذف کرد و اثرش رو دائمی دونست...
مثلا در جریان مهسا امینی، شکل اتفاقی که در کف میدون افتاده بود به جوری بود که یک رسانه ای میفهمید که مهسا امینی نمی تونه اسم رمز برای بیش از یک ماه باشه.... باید از فرصت مهسا امینی استفاده کرد و به مرور سوژه های جدید ساخت...
که این کار رو هم میکردن...
چون اونها میفهمیدن کارایی مهسا امینی بیش از یک ماه نخواهد بود...
باید مسائلی مثل کشته سازی و چه و چه رو بیارن وسط تا تنور داغ بمونه...
رسانه ای که دایره تاثیر گذاریش در محدوده خیال و وهم باشه... اثرش هم ماندگار نیست...
بعد چون اونها خودشون میفهمن این مدل کار رسانه ایِ گذرا باید به یک عملی برسه که اثر اون عمل ماندگار باشه... لذا مثلا بحث حرام زادگی رو سعی میکنن ازش قبح زدایی بکنن... و یک سری از سبک زندگی ها رو ترویج میدن تا بتونن رو تغییر رویه ی یک جامعه حساب باز بکنن...
من میگم اسلام میگه "
قل کل یعمل علی شاکلته
قرآن میفرماید شما بر اساس شاکله خودتون عمل میکنید...
یعنی در نهایت اصالت عمل برمیگرده به شاکله...
نقش آگاهی (تبلیغ آگاهی بخشی هست) در شکل گیری شاکله چقدر هست؟
نقش تمایلات و حب و بغض ها چقدر؟
نقش رفتار و اعمال چقدر؟
اگر دین میگه تاثیر بذار اما نخواه که دز تاثیر رو اونقدر بالا ببری که طرف بر اساس هیجان تاثیر بیاد به سمتت...
اقبال کردن بر اساس هیجانِ تاثیر ماندگار نیست...
بعد شاید من یا شمای رسانه ای بگیم حالا بذار برای شروع یه مقداری داغش بکنیم... بعدش میریم روی مبناش هم کار میکنیم...
اینجا میشه توجیه وسیله و روش، توسط هدف...
هدف وسیله و روش رو توجیه نمیکنه...
حضرت آقا از سالیانی پیش موضوع سبک زندگی رو برجسته کردن...
چرا؟
سبک زندگی اثرش ماندگاره...
سبک زندگی اون محیط ایزوله رو هم تا حدی ایجاد میکنه...
من یه مثالی بزنم براتون
ما توی همین وبلاگ (توی این 8 سالی که من مینویسم) اشخاصی داشتیم که توی تاثیر گذاری خیلی خاص بودن...
از قدیم یکی بوده به اسم خانم رضوان... بعدا یکی دو نفر دیگه رو دیدم...
از بین موثرهای الان هم بخوام مثال بزنم برادر شاگرد بنای عزیز و همسر بزرگوارشون...
یه چیز مشترک همه ی این بزرگواران داشتن و اون هم تصویر دادن بوده...
تصویری که باور میشه...
من چرا این تاثیر رو ندارم؟
سوای از اینکه وسعت روحی مون هم خیلی فرق داره و من اصلا نباید همچین انتظاری هم داشته باشم اما میخوام وجه رسانه ایش رو برجسته بکنم...
همه ی عزیزانی که تاثیرات خوبی داشتن از جمله روی خودِ من... تصویری از یک سبک زندگی میدادن...
اما من فقط بحث تئوری و نظری میکنم...
اون تصویری که این عزیزان میدن خیلی خوبه... خیلی تاثیر میذاره چون لمس شدنیتره...
حالا شما فرض کنید این مقدار تاثیر رو ما بخوایم خیلی شدیدترش کنیم...
اصلا به صلاح هست؟!
شاگرد بنا یه چشمه نشونت داد کافیه دیگه... برو فکر کن بقیه شو...
برو توی خودت پیاده کن...
ایشون رفته توی منطقه محروم... اما مدل من و شما اینه که همین تفکر رو ببریم توی بالا شهر تهران پیاده کنیم...
بلدیم؟
چرا بلد نمیشم؟
چون تاثیر، اثرش ریشه ای نبود...
ریشه رو کی باید ایجاد کنه... رسانه؟
تبلیغ؟
من میگم نه...
بریم بررسی کنیم که چجوری میشه شاکله رو تغییر داد.... یا ارتقاء داد...
اتفاقا از اون کامنتی که لطف کردید پای یکی از پستای من گذاشتید و سوالی که پرسیدید، به ذهنم رسید که اشاره به همین نکته میخواید بکنید.
اما خب بازم یه چیز مبهمی اون ته ذهنم هست