پاسخ:
شبیه این نقد ها رو قبلا هم داشتید به بعضی از مطالب من...
اما قبلا چون تازه با شما آشنا شده بودم انگیزه ای برای بحث نداشتم و سعی میکردم تمومش کنم فقط
اما الان که بیشتر با شما آشنا شدم خیلی دوست دارم بحث های مفصل بکنم باشما... اما وقت کافی ندارم...
:)))
این دو تا خیلی با هم فرق داره هااا
یعنی الان هر بار که توی مطالبم که این مدلی نوشته میشه نقد کنید با روی باز استقبال میکنم حتی اگر نتونم جواب قانع کننده و کافی بدم...
اما اوایل که توی اون وبلاگ بود، چون انگیزه ی شفاف سازی نداشتم... به تبع حوصله هم نبود...
.
.
توی نظرات قبلی که توی مطالب قبلی گفتید یه مثال خوب زدید:
گفتید وقتی میشه از یک اتوبان 4 بانده رفت... چرا باید از راهی پر خطر که احتمال سقوطش بسییییار بالاست رفت؟
حرفتون و جمله تون خیلی درسته... اما مصادیقی که براش در نظر دارید تطبیق نمیکنه...
پیامبر فرمودن من بین شما قرآن و عترتم رو میذارم...
رابطه ی ما با عترت پیامبر یا همون اهل بیت باید چگونه باشه؟
فکر نمیکنید اگر هدف دین یک مقوله ی خیلی پیشرفته و متعالی نبود بلاخره نتیجه ی تلاش یکی از اون 124 هزار پیامبر باید جواب میداد دیگه...
پیامبران بد بیان میکردن؟
مردم خیلی بد بودن؟
یا هدف خیلی متعالی بود و رسیدن به اون هدف هوشیار و همت بالایی میخواست؟
پیامبران که قطعا هم خوب بودن و هم خوب بیان میکردن...
مردم کل تاریخ رو هم که نمیشه محکوم به شقاوت کرد...
چرا 124 هزار پیامبر کشته شدن؟
به چه جرمی؟
اگر فقط برای اخلاقیات اومده بودن که واقعا کسی با اخلاق مشکلی نداره...
توی زمان همون عرب جاهلی که به دروغ برای ما اونها رو وحشی خوندن چطور یک زن مثل خدیجه میتونسته کلی خدم و حشم و داشته باشه و تجارت کنه؟
این همه آزادی برای یک زن؟!!
توی عرب جاهلی؟!!
بعد به خاطر ثروتش مختارانه همسرش رو انتخاب میکنه...
یعنی عرب بهش همسرش رو تحمیل نکردن؟!!1
چه باکلاس؟!!!
بعد وقتی قریش بت پرست بودن پیامبر ما و خانواده اش اون بت رو نمی پرستیدن اما کسی کاری باهاشون نداشت...
چه باکلاس؟!!
حتی عبدالمطلبی که اون بت ها رو نمی پرستید و همه میدونستن کلید دار کعبه هم بود...
چه دموکرات؟!!!
چرا توی تاریخ اینها رو به ما نگفتن؟
بعد پیامبر بین این مردم محبوب هم بود و بهش محمد امین هم میگفتن...
مال و ثروتشون رو هم در اختیار میذاشتن...
اما وقتی ادعای پیامبری کرد یه دفعه ورق برگشت...
بابت چی؟
مگه محمد بین شما محبوب نبود؟
خیلی حرف دارم...
میخوام بگم اساسا دین یک مقوله صرفا اخلاقی نیست که بگیم من فقط به لقمه ی حلال میچسبم و کاری به رابطه خودم و ولی خودم ندارم...
در اینکه باید مقید به لقمه حلال بود شک نکنید...
تردیدی ندارم...
اما نسبت من و ولی من چگونه باید باشه؟
قبلا به نظرم بحثی داشتیم که توی اون بحث شما خیلی روی روایات و احادیث حساب باز نمیکردید...
اگر درست یادم مونده باشه البته...
و این یعنی حتی اگر اهل بیت نباشن من با قرآن مسیر سعادتم رو میرم...
من این رو قبول ندارم...
ما یه روایت داریم که میگه:
خدا چهار چیز رو در چهار چیز پنهان کرده...
یکی از اون چهار تا که مهمترینش هم هست اینه:
خدا ولی خود رو در میان مردم پنهان کرده... تا همه به هم احترام بذارن که مبادا اونی که بی احترامی میکنن ولی خدا باشه (نقل به مضمون)
یعنی اونکه احتراممش برای خدا خط قرمزه حرمت داره ولی خداست...
چرا؟
چه کسی میتونه ولی خدا بشه؟
ان شا الله در ادامه باز هم با هم گپ میزنیم...
تصور و خیال رشد و تقرب در معیت حضرات معصومین (علیهم السلام) تو اون دنیای بیمزاحمت...