بلد هستیم؟
حق با استاد پناهیان بود که میگفتن اقتصاد هم با روانشناسی و تبلیغ و رسانه گره خورده است...
نه فقط امروز... بلکه همیشه همین طور بوده...
و باید سوال پرسید چقدر از اقتصاددان های ما سواد روان شناسی و رسانه ای دارن؟!!
امروز با تاجر فرشی گپ و گفت میکردم:
یک جمله اش خیلی منو یاد فرمایشات بالای استاد پناهیان انداخت
گفت: فرش رو اگر بهش عزت بدی، فررررش هست...
اما اگر بهش عزت ندی همون فرش نفیس، دستمال کاغذی هم نیست...
واقعا اینطور نیست که یک فرش نفیس خودش باید از خودش دفاع کنه... یا خودش، خودش رو اثبات کنه...
بستگی داره تو چجوری ارائه اش بدی... چجوری عرضه اش کنی...
این حکایت داشته های ما در جمهوری اسلامی عزیزمون هست...
چجوری داشته هامون رو رسانه ای میکنیم؟
بلد هستیم اصلا؟!!
تا حالا به این فکر کردید که داستان مهسا امینی رو و چگونگی فوتش رو اگر از زاویه ی خوبی روایت میکردیم خیییلی شان پلیس ما رو بالا میبرد و خیلی آرمانی به نظر میرسیدیم؟
بلد بودیم؟
تمرکز کافی برای پاسخ به نظراتتون نداشتم...
حتما سر فرصت پاسخ میدم...
سلام
بلد بودن رو همه بلدن دیگه.
منتها بروز نمیدن. قایم می کنند. حتی آدما هم نمی دونن یا نمی خوان به جنبه های مثبت خودشون فکر کنند و یا مطرحش کنند.
البته یچیزی ام هستا.
مُشک اول باید خودش عطر و رایحه اش رو که داره، منتشر کنه؛ تا عطار بتونه اول خودش اون رایحه رو حس کنه؛ باهاش اوج بگیره و بعدش در مقام روایت از اون رایحه بر بیاد.
یک فرش نفیس، اگه واقعا نفیس باشه که خودش راوی خودش میشه؛ منتها مساله اینجاس که آدما فرش شناس نیستند. اصلا توجهی به نفیس بودن اون فرش هم ندارند. اصلا شاخصه های نفیس بودن فرش رو فراموش کردند. فرش رو به دلیل ارزشش نمی خوان؛ بلکه فقط می خوان با ذائقه ها و سلیقه هاشون ست بشه.