حال لعنتی
به استاد گفتم بابت خرید زمین مجبور شدم ۲۰۰ میلیون وام ۱۸ درصد بگیرم
گفت بقیه اش رو چجوری جور کردی؟
توضیح دادم...
گفت ببین اگر این ۲۰۰ میلیون رو یه جا به بانک پس بدی سودشون رو کنسل یا کم میکنن؟ اگر سودش رو کم میکنن بهم خبر بده بهت ۲۰۰ تومن بدم ببری پول بانک رو یه جا بدی تا مجبور نباشی بهشون سود بدی...
بعد هر جور تونستی این ۲۰۰ تومن رو بهم برگردون...
میدونستم نباید این وام رو بگیرم، اما فکر نمیکردم استاد این پیشنهاد رو بدن...
الان واقعا حالم بده...
خانمم میگه بهت گفته بودم قبل گرفتن این وام یه مشورتی با استاد بکن...
بیشترین ناراحتیم از اینه که فکر نمیکردم اینقدر کار بدی کرده باشم... میگفتم چاره ای برام نمونده و برای نجات زن و بچه ام ناچارم بگیرم این وام رو...
چرا همیشه حداکثری نگاه کنم... یه بارم حداقلی رفتار کنم...
استاد که دید خیلی شرمنده هستم گفت اشکالی نداره برای پسر منم پیش اومده...
خونه وام دار خرید بعدش فهمید این وام رو تقریبا سه برابرش باید پس بده...
نذاشتم قسط بده گفتم کلش رو بهت میدم برو تسویه کن که سود کمتری ازت بگیرن...
فعلا برجکم اومد پایین...
چرا به خودم مجوز دادم به خاطر سختی ای که توش بودم؟!!!
جالبه خانمم هم موافق با گرفتن این وام نبود...
حال بدیه... لعنتی...
کاش همهی حال بدی آقایون مال وقتی باشه که واسه خانوادهشون یک چیز اذیت ککنده رو به جون خریده باشند.
خیلی از مردها این روزها با پوشش اهداف مقدس، رنج به خانواده تحمیل میکنند و طوووول میکشه تا به خودشون بیان.... طوووول میکشه...