ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۴:۴۳ ب.ظ

سیدی از کشمیر

سه نفری با هم اومدن توی اتاقم... یه مترجم هم باهاشون بود...

به من گفتن اینها مشتری از هند هستن... لطفا محصولاتی که میخوان رو نشونشون بده...

با انگلیسی دست و پا شکسته ای که بلد بودم سلام و احوالپرسی ای کردم... دو جوان حدود 35 الی 40 سال و یک مرد مسن حدود 60 سال...

پرسیدم اسمتون چیه؟

گفت سید خلیل موسوی

 پرسیدم سید؟!! شما سید هستین؟

گفت بله...

همکارم پرسید مسلمان هستین؟

گفت بله... شیعه جعفری هستیم...

اهل کشمیر بودن...

چون همکار بخش فروشمون آورده بودتشون... من خیلی سعی نمیکردم با مشتری صمیمی بشم که همکار بخش فروشمون فکر نکنه میخوام توی کارش دخالت کنم...

اما نتونستم تحمل کنم و ازشون پرسیدم کشمیر چقدر شیعه داره؟!!

گفت: خیلی کم... نهایتا 1 میلیون...

به شوخی به همکارم گفتم به 1 میلیون نفر میگه کم... کل این شهر که همه هم شیعه هستن به 400 هزار نفر نمیرسه...

بعد دیگه هیچی نگفتم و محصولات رو نشون میدادم... اما دل توی دلم نبود...

یه دفعه سید خلیل که خیلی چهره ی مهربان و پدرگونه ای داشت ازم پرسید:

اسمت چیه؟

گفتم: رضا

همکار بخش فروشمون با تعجب گفت: چرا اسم کوچیکت رو گفتی؟

گفتم: چون میدونم اسم کوچیکم رو بیشتر دوست داره... و خندیدم...

بعد دیدم اون نفر جوان تر گفت:

توی ایران که اومدیم خیلی دین دار کم دیدیم!!!

همکارم پرسید چطور؟

گفتن توی هیچ کارخونه ای عکس آقای خامنه ای رو ندیدیم... هیچ جا عکس حاج قاسم نبود... ما توی کشمیر توی هر خونه ای از شیعیان عکس آقای خامنه ای رو داریم...

من خیلی شیفته شون شدم... اما همچنان سکوت کردم (میخواستم بگم ما توی ام القراء شیعه در بین شیعیان هم درباره اعتقاداتمون داریم تقیه میکنیم... شما خیلی آزادی دارید که اینقدر راحت دم از عشقِ آقای خامنه ای میزنید) و همکارم سعی میکرد از بدی های ایران بهشون بگه...

اما اونها خیلی محکم جواب میدادن که ایران بهترین کشور منطقه هست...

سطح رفاه ایرانی ها خیلی نسبت به بقیه کشورها بیشتره... ما میبینیم که رسانه ها خیلی تلاش میکنن کشور ما هند رو کشوری موفق نشون بدن اما ما از داخل داریم میبینیم هند در حال فروپاشی هست...

همکارم شروع کرد از فساد مسئولین ایران و فرزندانشون گفتن...

در نهایت اون جوان هندی با قاطعیت گفت: اگر تمام اینها هم درست باشه بازم فساد توی ایران خیلی کمتر از بقیه جاهاست...

 

و من همین طور توی دلم به باور و ایمان این هندی ها غبطه میخوردم... و فقط گفتم سید خلیل من خیلی عزاداری شما شیعه های هند رو دوست دارم... فوق العاده حماسی عزاداری میکنید...

اون لبخند خیلی زیبایی زد...

دوست داشتم شماره اش رو بگیرم...

اما بازم نگران بودم همکارم ناراحت بشه که دارم مشتری ای که اون داره مدیریتش میکنه رو باهاش ارتباط میگیرم...

اما سید خلیل گویی که ندای دلم رو شنیده باشه خودش بهم گفت:

میشه شماره ات رو داشته باشم؟!!

خیییلی خوشحال شدم و شماره ام رو دادم به سید خلیل...

و شماره ی ایران و هندش رو ازش گرفتم...

گفتم فارسی بلدی بخونی؟

توی واتساپ پیامی فارسی براش فرستادم... دیدم کلش رو برام خوند...

گفتم: شما که اینقدر خوب فارسی بلدی... چرا خودمون رو اذیت میکردیم؟!!

همکارم ناگهان حواسش به سمت من شد با نگاه متعجب پرسید چی میگید به هم؟

برای اینکه فکر بد نکنه گفتم هیچی فارسی بلده بخونه... بیخود خودمون رو خسته میکردیم...

 

به سید به فارسی گفتم: کربلا رفتی؟

با فارسی دست و پا شکسته گفت: آره... رفتم

گفتم مکه چطور ؟... رفتی؟

گفت: هاا رفتم... شام نرفتم فقط...

گفتم: اربعین چطور؟

با غمی در چهره اش گفت: نه اربعین نرفتم...

ازش پرسیدم: بقیه ی مردم کشمیر چه مذهبی دارن؟

گفت خیلی ها سنی مذهب هستن اما غیر سنی ها تمااااما مقلد آقای خامنه ای هستن...

میخواستم بگم : جااانم به قربان این مرجعتون...

 

خوشحالم که شماره گرفتیم از هم...

تو گویی از همون اول سید خلیل خیلی دوست داشت با من ارتباط بیشتری بگیره... اصلا دل به دل راه داشت...

 

موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۰۲/۰۲/۲۴
ن. .ا

نظرات  (۱۲)

منم تجربه دیدار با شیعه هندی رو داشتم که میگفت تو هند به اندازه جمعیت ایران شیعه هست ولی چون به نسبت جمعیت هند تعداد زیادی نمیشه وقتی به ایرانی ها میگیم شیعه هستیم با تعجب میگن مگه هند هم شیعه داره

پاسخ:
چقدر محکم و راسخ در مورد ربط دین داری و اعتقاد به آقای خامنه ای حرف میزدن...
خیلی خوب بودن...
انگار برادرهای خودم رو دیده بودم ...

اونی که من دیدم فقط گفت عکس رهبری و احمدی نژاد رو تو خونه داره بعد هم گفت این رئیس جمهور فعلیتون زیاد خوب نیست:)

پاسخ:
خیلی سیاسی هستن...
خوشم اومد ازشون...
قشنگ با همکارم کل مینداختن توی مسائل سیاسی...
آخرش هم راننده گفت: باب ما برای تجارت و اقتصاد اینجاییم ول کنید بحث های سیاسی رو
و اونها هم زدن زیر خنده


جالب بود من داشتم فقط تماشا میکردم که یک ایرانی داشت علیه ایران و نظام خودش صحبت میکرد
اما یک هندی داشت از کشور ایران و انقلاب ایران دفاع میکرد...
این اتفاقات خیلی عجیبه...

تجربه خوبی بوده

شاید چون اونی که تو یک کشور که یک میلیارد و اندی جمعیت داره و اکثرشون هم مسلمون نیستند شیعه شده شیعه واقعیه به خاطر همین از یک حکومت شیعه دفاع میکنه

پاسخ:
بله... اونها بیشتر قدر میدونن

منم باید عکس آقای خمینی و آقای خامنه ای و آقای احمدی نژاد رو چاپ کنم بزنم به دیوار اتاقم

خوشم اومد از ایدشون 

ایول

پاسخ:
عکس حاج قاسم هم خوبه...

اوهوم ایشون رو یادم نبود

و آرمان....

و همه...

و همه.......

پاسخ:
عکس خودتون رو هم بزنید بین عکس اینها...
این ایده هم از من

چه جالب ...

پدرم رفیقی داشت اهل امارات بود برای تجارت رفت و آمد داشتن باهم وقتی پونزده شونزده سالم بود اومد خونمون ، سنی مذهب بود ولی یادمه به شدت مذهبی بود طوری ک ما شرمنده شدیم از رفتارمون !!!چهره خاص و آرومی داشت و اسمش خالد بود جالبه با اینکه سنی بود ولی خیلی ب بزرگان و ائمه شیعه ارادت داشت اسم تنها دخترش فاطمه بود و  ب پدرم گفت تو چرا اسم دخترتو فاطمه نزاشتی ؟! ب رهبری هم ارادت داشت!:)))

یادمه صبح از خواب بیدار شدیم دیدیم این آقا خالد نیست ! تعجب کردیم ک کجا رفته چون جایی رو تو ایران نمیشناخت بعد فهمیدیم تو مسیر اومدن ب خونه ما مسجد سر خیابون رو دیده و رفته نماز صبحشو اونجا بخونه ! جالبه ما خودمون تا حالا نرفته بودیم اون مسجد ک سر خیابون هم بود !

اینو گفتید یاد اون بنده خدا افتادم ... اهل تسنن بود ولی ب شدددت ب شیعیان ارادت داشت یادمه میگف من اگه ده تا دختر دیگه گیرم بیاد اسم همشو القاب حضرت فاطمه میزارم ! خلاصه ک من مثل این آدم خالص و پاک ندیدم دیگه...

آدم گاهی میمونه از دیدن این صحنه ها

پاسخ:
جالبه بدونید ما با بعضی آقازاده های ایالات امارات ارتباط اقتصادی داشتیم، با وجود اینکه اون زمان درگیر جنگ با یمن بودن اما به اتفاق اعتراف میکردن یمنی ها در جنگ خیلی اهل فتوت و مردانگی هستن
و میگفتن حرفی که میزنن رو عملی میکنن...
بله مردم هر کشوری رو باید از نزدیک سناخت نه از زاویه دید رسانه ها

«سرباز روح‌الله رضوی»  و پدرشون «قلبی حسین رضوی» رو نمی‌دونم بشناسید یا خیر

حتی از اسم‌هاشون ارادت می‌باره

یه کتاب مختصر روایت فتح داره در مورد رضوی پدر به اسم «فرزند کشمیر» خواندنی و جذابه... 

پاسخ:
جدی؟؟؟
خیلی مهم شد
باید بخونم!!!
اسم کتاب فرزند کشمیره؟

اسم کتاب سرباز روح الله رضوی این هست : [از کشمیر تا کاراکاس] 

همین سرباز روح الله ، خودش اهل کشمیره اما ساکن ایرانه  و اتفاقا تور سفر به کشمیر هم میبره . با توجه به اینکه خودش هم از خوبای روزگاره بنظرم همسفری با مثل اویی به کشمیر ، احتمالا از اون سفر های به یادماندنیه .

پاسخ:
جالب شد
یعنی بریم کشمیر؟!
ولی وقتی حرف میزدن ارادتی در حرفهاشون حس میشد که اون ارادت رو در مصاحبه عباس موزون از اون پیرزنی هندی حس میکردم
اگر دیده باشی

بله اسم کتاب همینه

من جستجو کردم که اسم دقیق بگم متوجه شدم کتاب دیگری هم در مورد خاطرات قلبی حسین رضوی هست که خودم نخوندم هنوز و اطلاع نداشتم از وجودش

کتابی که آقای سجاد گفتن، مربوط به پسرشونه


سرباز روح‌الله فعال حوزه بین‌الملل به شمار میان، با تم جهان‌وطنی

فکر می‌کنم جامعة‌ المصطفی (ص) درس خوندن

و اطلاعات خیلی خوبی در مورد وضعیت شیعیان کشمیر میدن

و اگه ببینیدشون اصلا فکر نمی‌کنید ایرانی نیستن!

ایران بزرگ شدن و کاملا مسلط به فارسی و فرهنگ ایرانی

پاسخ:
پیگیر میشم
الان برام جالب شد بیشتر بدونم چون من اسم واقعی شون رو ننوشتم و اینها هم رضوی بودن
از خودشون میپرسم

چه تجربه خوبی ... شما توی محل کار نمیتونید از اعتقادات سیاسی تون بگید؟

پاسخ:
سلام
چرا اکثرا میدونن نگاه سیاسیم چجوریه...
اما مشتری صادراتی برای واسطه هایی که باهاشون ارتباط میگیرن یعنی پول... برای همین دوست ندارن دیگران باهاشون ارتباط بگیرن تا اون نفع مالی براشون انحصاری باشه...
اما من اصلا به تاجر های کشورهای دیگه نگاه پولی ندارم... اهمیت اونها برام کاملا به نگاه سیاسی ام برمیگرده... اما خب اینو همکارام باور نمیکنن...
شده مشتری اومده بعد از اینکه کارش انجام شده با اصرار بهم دلار داده... اما وقتی ازش قبول کردم تمامش رو بین نیروهام تقسیم کردم چیزیش رو خونه نبردم...

انسانهای کشورهای دیگه برای من یعنی ارتباط با کشوری دیگه بدون جو رسانه ها...... اینه که برام اهمیت داره...
مثلا با یک تاجر شیعه توی بحرین ارتباط دارم... خیلی عالی هست این مرد...
درسته وجه اقتصادی هم پیدا میکنه این ارتباط چون اقتضاء کارمون هست... اما من نگاهم به اون ارتباط اقتصادی نیست...
همکارام اینو نمی فهمن... و من هم سعی میکنم جوری رفتار کنم که فکر نکنن منافعشون به خطر افتاده...

من فکر می‌کنم قیامت، ما ایرانی‌ها رو نگه می‌دارن یه گوشه... حساب و کتابِ کلِ دنیا که تموم شد، میان سراغِ ما... بعد حساب و کتابِ فردیِ ما رو به طرفه‌العینی انجام میدن و تازه داستان شروع میشه... 

اون وقت از ما می‌پرسن با نعمتِ حکومتِ اسلامی چه کردید؟! 

آی تنها حکومتِ شیعۀ در امنیت و رفاهِ دنیا! با این نعمت چه کردید؟! 

من فکر می‌کنم این قیامت... یک قیامت طول بکشه...........

پاسخ:
ولله ولله ولله
در قیامت خواهیم دید...
مهمترین محور محاسبه این است...

@شاگرد بنا

اینجا تنها جایی بود که تونستم بهتون دسترسی داشته باشم کاش کامنتای وبلاگتون رو باز میکردید خوندن وبلاگ بدون کامنت گذاشتن کیف نمیده

پاسخ:
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی