خون رو با خون نمی شورن
- - :اینکه به آدم عیبی که نداره رو نسبت بدن سنگین تره؟
یا عیبی که داره رو بگن؟
+ +: قطعا عیبی که داره رو بهش بگن براش سنگین تره
- -: چرا؟!! من فکر میکردم اولی سنگین تره!! چون یه تهمته...
+ +: قبل از وقوعش همه همین فکر رو میکنیم... اما وقتی عیبی که نداریم رو بهمون نسبت دادن و دلمون شکست به وضوح میبینیم خدا بهمون نزدیک تر شده...
و این یعنی اوج سبک بالی... اما وقتی عیبی که داریم رو بهمون گفتن... باید غرورمون رو بشکنیم و بپذیریم... این سنگینه...
- -: حالا چون سنگینه باید بگیم یا نگیم؟
++: نمیدونم... کار سختی هست...
- -: همین؟!!
+ +: باید سنگینی اش رو شکست... برای همین کار سختی هست...
- -: خب شکستن غرور در هر صورت درد داره... چرا این دغدغه رو داری که باید سنگینی و سختی اش رو کم کرد؟ منیت و تکبری هست که خودش بنا کرده... بعد تو چرا باید غصه ی سنگینی شکستن این غرور رو بخوری؟!!
+ +: جواب به این سوال هم سخته
- -: بگو من سعی میکنم بفهمم
+ +: پس کمکم کن که بتونم منظورم رو برسونم... و اون کمک پاسخ به این پرسش من هست: ما چرا نباید غصه ی سنگینی شکستن غرور و تکبرش رو بخوریم؟
- -: چون با اختیار خودش اون تکبر رو بنا کرده... روزی که بنا میکرد باید به فکر تخریب این بنا و دردش هم می بود...
+ +:دقیقا همونقدر که اونی که بنای تکبر و غرور رو میذاره، منیت و خبث درونی داره، اونی هم که میگه سختی شکستن اون تکبر هم به خودش مربوطه، اون شخص هم دچار منیت و خبث درونی هست... و خون رو با خون نمیشه شست...
کله سحر به چه چیز هایی که فکر نمیکنی عامو بیگیر بخواب :))