ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۰ ق.ظ

نتیجه ی تلاش جمع...+ یک نمونه منتشر شده


این هم یک نمونه منتشر شده در کانال:



۱۶ نظر ۱۳ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۴۰
ن. .ا
پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۵ ق.ظ

خبری در ازدواج نیست...

گفتم: ان شاالله مبارکه... یه توصیه رو از من داشته باش...

گفت : چی؟

گفتم: خیلی به همسرت محبت کن... مبادا کم بذاری... بهش احترام بذار...

گفت: خب این رو که میدونم... کیه که ندونه؟

گفتم: خب چرا باید به همسرت محبت کنی؟

گفت: به خاطر اینکه نیاز ذاتی شون هست... 

گفتم: اون که بله... اما دلیلم چیز دیگه ای بود

گفت : چی؟

گفتم: محبت تو برای این مهمه که خانمت بفهمه خبر مهمی در محبت همسر هست...

گفت: چه خبری ؟

گفتم: اینکه خبری نیست...

گفت: یعنی چی؟

گفتم: خبری نیست یعنی محبت تو وسیعش میکنه... افق نگاهش رو افزایش میده... از بت کردن محبت تو خارج میشه...

گفت: چه جالب... حالا چرا قبل سیراب شدن این رو نمیفهمن؟

گفتم: اگه عاقل باشن میفهمن... و حتما خانم شما همین الان هم این رو میدونه و میفهمه... اما انسان با فهم (درک مفاهیم) نمی آرمد... ذاتا خواهان شهود هست... تو باید بهش در عبور از علم الیقین به عین الیقین و بالاتر کمک کنی...

گفت: حالا تو چجوری به این نتیجه رسیدی؟

گفتم: وقتی همسرم هنرمندانه تبعیت از همسر رو پیاده کرد در زندگیمون... و غالبا قوام بودن من رو در منزل بهم نشون داد... فهمیدم خبری نیست... 

یعنی دغدغه ام فراتر از این حرفاست... دوست دارم اسم قائم حق رو در خودم پیاده کنم...

گفت: قبل ازدواج هم میدونستی خبری نیست؟

گفتم: آره...و همین موجب شد خیلی راحت ازدواج کنم... خیلی... منتها بحث علم الیقین و عین الیقین هست... بحث آرمیدن هست...

۱۱ نظر ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۵
ن. .ا
سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۰ ق.ظ

امام خامنه ای از نگاه اولیای الهی و مراجع و علما

آیت الله العظمی بهجت به نقل از پسرشان:

پدرم برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه ذکر و صلوات گرفتند و مداومت بر این ختم ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده تا آخر عمر حضرت ادامه داشته است...


آیت الله العظمی بهالدینی:

بعد از امام خمینی اگر بشود به کسی اعتماد کرد به این سید است... حضرت آیت الله خامنه ای ذخیره ی الهی می باشد...

در دیداری که مقام معظم رهبری به بیت ایشان رفتند آقای بهالدینی میخواستند که دست آقا را ببوسند آقا اجازه نمی دادند... آقای بهاالدینی عرضه داشتند: درست است که شما جوان هستید و زور هم دارید و ما پیر شدیم ولی این جوری ها هم نیست ، من یک خواهشی از شما دارم : بگذارید من دستتان را ببوسم تا فردا به مادرتان حضرت زهرا بگویم : دست ولی ام را بوسیدم

۸ نظر ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۰
ن. .ا
يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۱۰ ق.ظ

ادامه فعالیت در تلگرام

کانال تلگرامی  بصیرت همون کانالی هست که در ایام انتخابات فعالش کردم...

این کانال به کار خودش ادامه میده... البته با تنوع بیشتری در محتوا...

احتمالا فعالیت وبلاگی ام کمتر بشه... هستم اما بیشتر در تلگرام خواهم نوشت...

امروز هم نظرم رو در مورد انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور نوشتم...

خدا جماعت صبور انقلابی رو برای لیبرالها حفظ کنه... چون اگه در کشور ما دو قطبی انقلابی _ لیبرال نبود یقینا دو قطبی لیبرال _  لیبرال میشد... و لیبرال ها نشون دادن معتقد به این ضرب المثل هستن : دیگی که برای ما نجوشه بذار سر سگ توش بجوشه... این عقیده رو با دو دوره انتخاب شدن احمدی نژاد نشون دادن... وقتی خودشون از امریکا میخواستن ایران رو تحریم کنه... یا در سال 84 به عربها میگفتن غصه نخورید این دولت شش ماه بیشتر دوام نمی یاره...


اگر بین خودشون یه دو قطبی راه می افتاد یقینا هر کدوم که انتخاب میشد کشور رو تا حد بحران پیش میبردن... الحمدلله که یک طرف انتخاب در کشور ما جریانی صبور و عاقل هست... و اهل به آتش کشیدن اموال مردم بعد از رای نیاوردن نیست...




۵ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۱۰
ن. .ا
شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۴۷ ق.ظ

پیروز واقعی انتخابات در معادلات جهانی

پیروز واقعی انتخابات در معادلات جهانی


چامسکی: آیت‌الله خامنه‌ای کاری کرد که دشمنانش هم برای حضور مردم پای صندوق‌های رای تبلیغ کنند!


نوام چامسکی از مشهورترین تئوریسین ها و تحلیلگران  غرب: آیت الله خامنه‌ای زیرک‌ترین و سیاستمدارترین فرد جهان است، کاری کرده که حتی دشمنان بزرگ ملتش هم برای حضور مردمش در صحنه‌ی انتخابات تبلیغ میکنند/ سیاستمداران پر مُدعای غرب، برای فیلم او نقش بازی میکنند!/ وقتی مشارکت زیاد شود، پیروز واقعی دنیا آیت‌الله خامنه ایست نه غربی‌ها


امروز سیاست‌مداران دنیا با تایید دموکراسی واقعی در ایران، حقارت خود را در برابر آیت‌الله خامنه ای به تصویر کشیدند.

۶ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۷
ن. .ا
پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۴۵ ق.ظ

پایان تبلیغات و وقت تصمیم گیری ملت

«انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم»[1] 

خداوند سرنوشت هیچ قومی و «ملّتی» را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود تغییر دهند


الحمدلله ایام تبلیغات به سر رسید... 

اتفاقات مختلفی در این ایام افتاد... امروز برای ملت خیلی چیزها روشن شد...

نامزدهاشون رو بیشتر از قبل شناختن... 

پس به هر کسی رای بدهند نشان از طلب شان هست...

و طلب مردم سرنوشت مردم رو میسازه... اسلام نمی پسنده با اغوا گری آرای مردم تغییر کنه...

مردم آنچه باید میدیدن دیدن... حال وقت تصمیم گیریست...


هر کسی انتخاب شود ما مسیرمان مشخص هست... مسیر انقلاب هم مشخص هست...

به حول و قوه الهی در این مسیر پیش خواهیم رفت... و هر دولتی روی کار بیاید هر اندازه که در مسیر انقلاب و اهداف انقلاب باشد ما یاری اش میکنیم...

هر اندازه هم که زاویه داشته باشد و  یا نقصان داشته باشد انتقاد خواهیم کرد...

الخیر فی ما وقع...

در هر صورت ما به آینده امیدواریم... و معتقدیم ظهور انقلاب اسلامی بین الطلوعینِ ظهور حضرت حجت هست... 

امتحانات الهی نشانه خوبیست... مومن نباید از امتحانات هراس داشته باشد بلکه باید مراقبه اش را بیشتر کند

چه نامزد مورد حمایت ما انتخاب شود چه دیگری... ما یک نگاه ثابت داریم و آن اینکه همه اینها را عرصه ای برای پخته شدن جامعه میدانیم...

جامعه ای که رهبر دارد از امتحانات نمی هراسد

۴ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۴۵
ن. .ا
پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۴۰ ق.ظ

مبارزه در نوشتن...

روزگاری رو گذروندم که نوشتن در اینجا برایم خوشایند بود... دوست داشتم

با خودم مبارزه میکردم که دلیل نوشتنم این نباشه : چون نوشتن و خوانده شدن لذت بخشه، پس مینویسم

سعی میکردم چیزهایی رو بنویسم که باید نوشته شوند... اما اون باید ها رو با دل می نوشتم... یعنی دلم با دلایلم همراه بود... دلایل امام دل بودن...

البته همیشه در این مبارزه موفق نبودم... 


چند صباحی هست که دلم به نوشتن در اینجا نیست... اما هنوز دلم مامومِ دلایل عقلم هست... عقل می گوید چیزهایی هست که باید نوشته شوند...

لذا الان هم برای نوشتن با خودم مبارزه میکنم...


میبینید؟

همیشه مبارزه هست...

گویا نفس با مبارزه شکل میگیرد...



بعدا نوشت:

اما خوبه همه هوشیار باشیم... اغلب ماها اسیر اقتضائات سن و محیط هستیم... دوران کودکی شاد هستیم دوران نوجوانی بازیگوش و رفیق باز و استقلال طلب... توی جوونی عدالت خواه هستیم توی میانسالی مصلحت سنج هستیم و در پیری شاید عاقبت سنج... شاید ... آه از پیری... کاش در پیری حداقل " آه " رو در بساط داشته باشیم...


انسان آزاده انسان عاقلی هست که اقتضائات سنین مختلف بر او سیطره نداره... بلکه او بر اقتضائات سیطره داره...

گاهی وقتی دوران گذار رو در سنین مختلفم مطالعه میکنم از خودم میترسم و دست به دامان خدا میشوم...

خدایا نکنه اگر جوشی برای عدالت خواهی زدم صرفا به خاطر اقتضاء سن ام بوده و بعد از این سن دیگر عدالت خواه نباشم...

گذار از یک رده سنی به یک رده سنی دیگه مواضع انسان رو برای خودش شفاف میکنه... مشخص میشه برای دنیا بوده یا عقبا...

۱ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۴۰
ن. .ا
شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۲۸ ب.ظ

شاید بعدها بشناسمت...



بعضی از شهدا و شخصیت ها رو نمی شناسم اما خیلی دوستشون دارم...

شهید شهریاری از این دسته هستن...


شناخت چندانی ازشون ندارم اما خیلی دوستشون دارم و فکر میکنم شهید پر رمز و رازی هستن...

اونقدر پر راز که...

کِی؟!... کجا؟!... نمیدانم...



راستی استاد... چرا من اینقدر شما رو دوست دارم؟

من که نمی شناسمتان...


بعضی از رازها همیشه راز باقی خواهند ماند... و دست از دلت هم برنخواهند داشت...

تا تو را اهل کنند... اهل راز...




۳ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۲۸
ن. .ا
جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ب.ظ

تقوا در سیاست

۲ نظر ۰۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۱۷
ن. .ا
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۳۶ ق.ظ

مردها اگر خدا نداشته باشند ...

توی وب قبلی ام این داستان رو نوشته بودم:

رفته بودم خونه آقا مهدی... آقا مهدی توی حیاطش پر از گلهای متفاوت هست... انتهای حیاطش هم یه فضای بزرگی رو برای مرغ هاش درست کرده... با هم رفتیم سمت لانه مرغ ها...

غروب بود و مرغ ها اومده بودن توی لونه شون... بین اون هفت ، هشت تا مرغ یه خروس هم بود... همه مرغ ها نزدیک به خروس روی شاخه ای نشسته بودن... حتی یکی از مرغ ها که با بقیه مرغ ها سازگاری نداشت (یا اونها باهاش سازگاری نداشتن) برای امنیت جانش، آقا مهدی اون مرغ رو داخل لانه نمی ذاشت...اما اون مرغ هم بیرون لونه سعی میکرد در نزدیک ترین فاصله با خروس قرار بگیره... بهش حس امنیت میداد...


آقا مهدی میگفت این خروس قوام این مرغ ها هست... بعد رفت داخل لونه و خروس رو گرفت... خروس گویی آغوش امنی پیدا کرده باشه سرش رو گذاشت زیر بغل  آقا مهدی... دیگه سرش دیده نمیشد...

آقا مهدی میگفت... این حیوونه و من انسان... مرتبه وجودی من از مرتبه وجودی این بالاتره... لذا من هم پناه و مامن این خروس هستم...


ما مردها اقتضائاتی داریم... زیبنده نیست هر چیزی که آزارمون میده... یا هر غم دلی رو برای اهل و خانواده مون بیان کنیم و اصطلاحا درد و دل کنیم...

نه که اصلا درد و دل نکنیم... بلکه نسبت به خانمها بسیار تو دار تر هستیم... خیلی از مسائل و غمها همیشه در قلب خودمون میمونه...

برای همین مردها نیاز بیشتری به خلوت دارن تا خانمها... خانمها باید اغلب غمهاشون رو برای اهلی بگن تا به تعادل برسن اما مردها اغلب غم ها رو باید در خلوتشون به تعادل برسونن (گفتم اغلب غمها... نگفتم مطلق غمها)...

اگر در این خلوت مردها خدا حضور نداشته باشه فاتحه مردها خونده هست... رو به ابتذال میرن... 

شیوه خانمها رو در پیش میگیرن... (شیوه خانمها برای اونها درسته اما برای مردها خطاست)

و این یعنی خروج از مرد بودن... یعنی مرگ مردانگی...


برای ما مردها دعا کنید...


سیاست نوشت:

فرض کنید مردی را که اهل خدا و وجدان باشه و مدیر یک مجموعه بزرگ هم باشه مثلا وزیر باشه یا رئیس جمهور باشه یا رهبر باشه...

خیلی برای اینها دعا کنید... اینها بیش از هر کسی نیاز به حضور خدا در قلبشون دارن... مضطر حقیقی اینها هستن البته اگه حقیقتا خدا و عقبا براشون مهم باشه...

خدا اگر کسی رو خیلی دوست داشته باشه و بخواد خیلی عروجش بده سیاست مدارش میکنه...

اگر هم بنا باشه کسی به اسفل السافلین بره بهترین راهش ورود در سیاست هست...

برای سیاسیون دعا کنیم... هیچ طبع سالمی دوست نداره هم نوعش به اسفل السافلین بره... شمر و ابن ملجم در مناسبات سیاسی شقی شدن یا بر شقاوتشون افزوده شد... قبل از این ابن ملجم عابدترین و پرهیزگار ترین شخصیت یمن بود (مطالعه اش کنید)

حضرت ابولفضل و حضرت زینب هم در مناسبات سیاسی عصر خودشون به چنین عروجی رسیدن که اغلب علما میگن مستحب هست که نامشان در کنار نام چهارده معصوم برده بشه...



۹ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۳۶
ن. .ا