ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ب.ظ

تهدید و فرصت


برای اینکه کوفیان از حمایت مسلم بن عقیل دست بردارند ایادی ابن مرجانه در شهر پر کرده بودن که لشگر جراری و بی رحمی از شام به سمت کوفه می آید و هر کسی از مسلم حمایت می کند را میکشند و زنان و نوامیسشان را به تاراج میبرند

همین حرف کار خودش را کرده بود...

همه مردد شدند... اگر نتوانند از پس آن سپاه وحشی شام بربیایند چه به روز زن ها و دخترانشان می آید؟

شاید کشته شدن احتمالی خودشان آنقدر تلخ نبود که آینده ای که در انتظار نوامیسشان بود آزارشان میداد...

 

با خود گفتن: کمی منطقی باشیم... ما با رهبری مسلم قدرت مقابله با لشگر وحشی شام را نداریم... دست از حمایت مسلم برمیداریم تا خود حسین بن علی بیاید... آنگاه به یاری اش می شتابیم...

ترسیده بودن... مخصوصا از عاقبت ننگینی که در انتظار نوامیسشان بود... تهدید بزرگی بود...


 

یک طرفه به قاضی نروید... انصاف بدهید تهدید بزرگی بود...

فقط باید مرد باشید و کمی غیرت داشته باشید تا درک کنید به غارت رفتن ناموس یک مرد چه زهر کشنده ای هست برایش...

 

میگویند وقتی عصر عاشورا امام حسین (ع) بی رمق شد و بر اثر ضربات زیاد به زمین افتاد حربه عمربن سعد برای اینکه بفهمد حسین بن علی (ع) توانایی برخاستن ندارد یا به زمین افتادنش تاکتیک جنگیست این بود:

دستور داد به طرف خیمه ها حمله کنند اگر حسین توان برخاستن داشته باشد حتما برمیخیزد...

 

خدایا.... برای اینکه به شما بفهمانم تهدید به تاراج رفتن نوامیس چه تهدید بزرگیست مجبور شدم صحنه تلخی را که ذکر کردم مرور کنم... آوخ...

 

آری انصاف بدهید... تهدید بزرگی بود...

 

روی منبر میگفت:

"امروز حرف ما با اهل کوفه میدانید چیست؟

ای کسانی که امامتان را دعوت کرده اید ، اگر هم آن تهدید واقعی بود... و شما اگر از مسلم دفاع میکردید کشته میشدید و نوامیستان به تاراج میرفت... باز حق این بود که از مسلم دفاع میکردید و کشته میشدید و نوامیستان به تاراج میرفت... خب برود...

خیلی دردناک بود ، میدانم ، آری... دردناک بود... اما می بایست دردش را به جان میخریدید و از مسلم دفاع میکردید..."

 

بین حفظ امام و حفظ ناموس مخیر شده بودن....

حفظ ناموس را انتخاب کردن...

 

تهدیدشان : به تاراج رفتن نوامیسشان بود

فرصت شان : یکی شدن شان با امامشان بود برای ابد...

 

انصافا هم تهدید بزرگ بود هم فرصت....

 

نکته نوشت:

اگر از تهدیدات  فضای مجازی می نویسم بنا دارم فرصت ها را بیان کنم...

هرگز در نظام هستی و در عالم طبیعت فرصتی بدون تهدید وجود نخواهد داشت... این قاعده الهی هست...

روی این قاعده فکر کنیم...

 به فرمایش امین الاسلام طبرسی در تفسیر مجمع البیان : علت اینکه سوره توحید (اخلاص) بعد از سوره تبت (تبت یدا ابی لهب وتب) آمده این است که برای رسیدن به توحید حقیقی و قرآنی باید با ابی لهب ها روبرو شوی و از آنها عبور کنی (نقل به مضمون) گویی ابولهب ها هم مامور هستند تا هر کسی به آن توحید ناب قرآنی دست نیابد... 

 

۹۶/۰۱/۱۴
ن. .ا

نظرات  (۵)

۱۴ فروردين ۹۶ ، ۲۰:۲۶ مهتابگردان ...
عالی.
مطلب آخر خیلی زیبا بود
جبهه ی حق و باطل
همین دیگه...ترس!
آدمای ضعیف با ترسهاشون تصمیم میگیرن!
معمولا وقتی شروع با ترسه پایان به ندامت میرسه!
پاسخ:

ترس...

 

و اما شجاعت...

 

شجاعت چیه؟!!!

کیه؟!!

 

چه کسی میتونه شجاع باشه؟

 

آیا کماندو های نظامی (مثلا امریکایی) که خطرات محیرالعقولی رو به جان میخرن شجاع هستن؟

ریشه ی شجاعت در کجاست؟...

رابطه اش با ایمان چیه؟

رابطه اش با توحید چیه؟

ریشه شجاعت به نظرم عقله و عقل همون ایمانه.
و اگر بنده به این برسه که کارگزار و ناظم همه امور فقط و فقط خداست و قرار نیست ما بدونیم بلکه قراره سرسپردگی کنیم، تن به خواست خدا میده...حتی اگر خواست خدا با فدا شدن ناموسش فرزندش و همسرش جاری بشه...

در جریان کربلا خواست خدا چی بود؟
جز اینه که خواست خدا به دست ولی خدا جاری میشه؟

جز اینه که حسین بن علی علیه السلام ولی خدا بود؟
شاید مردم کوفه درک درستی از مسئله ولایت نداشتن!

باز میرسیم ولایت...

+منظورم از شجاعت تهور نیست! الزاما انسان شجاع رفتار های محیرالعقول بیرونی نمیکنه!

دقیق این حدیث نبودی یادم نیست ولی یاد اون جوونای زمان پیامبر افتادم که داشتن زور ازمایی میکردن و وقتی پیامبر(صل الله علیه وآله و سلم) اونها رو میبینن میفرمایند: کسی که نفس خود رو در بند بکشه پهلوان واقعیه!
موضوع فضای مجازی و تهدیدهایی که گفته شد تا اینجای کار هر کدوم برای من کلی درس داشت اما حالا داره جالب تر میشه.خیلی هم جالب. من مدام به فکر کندن از فضای مجازی هستم. داشتن خلوت برام آرزوی محال شده. فکر می کردم سراسر تهدیده این فضا و حالا دارید ابعاد تازه ای از ماجرا رو مکشوف می کنید. 
اما آیا هزینه هایی که ما باید برای حضور در فضای مجازی (تازه اون هم حضور مفید امثال شما و نه حضور خنثای امثال من) بپدازیم از جنس همون هزینه هایی ست که کوفیان می بایست برای بودن با امام شون می برداختن؟
اونها باید از آبرو و ناموسشون مایه میگذاشتن ولی تهدید ما بالفرض بخشی از امکانات مربوط به رشدمون(مثل صبر) هست. اینها همپایه هستن؟ 
البته شاید سوالم خام هست و  باید تا آخر موضوع صبر داشته باشم تا بفهمم دقیقا هزینه ای که ما قراره ببردازیم چیه...