ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۴۷ ب.ظ

تشخیص اولویت ها

روح ولایت مداری در تشخیص اولویت هاست... نه تشخیص خوبیها یا بدیها...
این عدم تشخیص اولویت هاست که محل سقوط بسیاری از مومنین شده در طول تاریخ...

1: وقتی امام حسین به سمت کوفه حرکت کردن جیره خوران ابن مرجانه در شهر کوفه مردم رو از لشگر جرار شام (که به دروغ میگفتن در راه کوفه هست میترساندن و میگفتن اگر با مسلم باشید مردان کشته خواهند شد و زنان به تاراج خواهند رفت...
حتی اگر ادعای کذب ابن مرجانه درست بود و مردان در همراهی مسلم همه کشته میشدن و تمام زن ها به تاراج میرفتن...
اولویت در حفظ نوامیس نبود... بلکه اولویت در همراهی با مسلم بن عقیل بود... 

2_ابن عباس و جابر بن عبدلله انصاری و  عبدلله بن جعفر و محمد حنفیه و دیگر بزرگان شیعه که به وقت خروج امام حسین از مکه به سمت کوفه بر اساس تحلیل درست خود از عهد شکن بودن کوفیان و پیش بینی واقع بینانه و مطابق واقع خود، سعی کردن امام رو از این سفر منع کنن حرفشان به امام حسین از روی دلسوزی و اطلاع بود اما در تشخیص اولویت به خطا رفتن...
اولویت در همراهی کردن امام بود نه دلسوزی کردن و مانع از خروج امام شدن...

3_ انصار نسبت به امیر المومنین موضع خاضعانه تری داشتن تا مهاجرین... برای همین حضرت فاطمه تا چهل روز برای احقاق حق امیرالمومنین به در خانه انصار می رفتند (توجه شود که چرا به در خانه انصار میرفتند نه مهاجرین)... جریان سقیفه ابتدا توسط انصار شکل گرفت و بعد با ورود مهاجرین قضیه به نفع مهاجرین تمام شد... علت تجمع انصار در سقیفه بنی ساعده این بوده که یقینا مهاجرین نخواهند گذاشت علی (ع) خلیفه شود پس ما زودتر تکلیف خودمان را مشخص کنیم تا یک نفر از بین انصار خلیفه شود نه مهاجرین... بین انصار اختلاف افتاد که چه کسی خلیفه شودو ناگهان مهاجرین (اولی و دومی و ...) ریختن در سقیفه و بلافاصله از اختلافات انصار استفاده کردن و گفتن پیامبر از مهاجرین و مکه بود لذا اگر خلیفه از بین مهاجرین نباشد آیندگان در مورد ما بد قضاوت خواهند کرد... بلافاصله با اولی بیعت کردن و ... انصار در میان بهت و حیرت ناچار شدن بپذیرن و بعضی البته مخالف بودن منتها نه از این جهت که چرا علی (ع) خلیفه نشد... ناراحت بودن چرا خودشون خلیفه نشدن...
انصار در تشخیص اولویت ها بسیار نادان بودن... 
گفتن برای اینکه مهاجرین حاکم نشن ما خودمون حاکم میشیم... در حالی که اگه تمامشون پشت امیرالمومنین جمع میشدن... قضیه به گونه ای دیگه پیش میرفت... چون اونها اغلب مشکلی نداشتتن با خلافت امیر المومنین... 
واقعیت اینه که وقتی تاریخ رو بررسی میکنیم انصار همواره یک خود کم بینی ای نسبت به مهاجرین و اهل مکه داشتن... و همواره یک احساس ضعفی در مقابل اونها میکردن... از مقابله با اشرار مهاجرین میترسیدن...

4_ نبود اقتدار شخصیتی در مرد موجب دیوثت و بی غیرتی او میشود... مثلا مردی که با بی حجابی همسرش مشکلی نداره اغلب به خاطر نداشتن اقتدار شخصیتی هست نه به خاطر نوع جهان بینی شون... مسئولینی که خیلی از جنگ میترسن و غالبا سخن از تعامل و گفتگو دارن یا در وقت دیدن اقتدار مومنین خیلی غضب میکنن و از تعادل خارج میشن اقتدار شخصیتی ندارن و نوعا از جمله دیوث سیاسی خواهند شد

5_ در زمان رحلت (شهادت) پیامبر وقتی حضرت فرمود قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که برای ابد گمراه نشوید و ملعونی مانع از آوردن کاغذ شد و جسارت کرد که : "درد بر این مرد غلبه کرده و هذیان میگوید و کتاب خدا ما را کافیست" طرفداران پیامبر در دفاع از پیامبر شروع کردن به مشاجره با اون دومی که مانع شده بود...
حضرت علی اصلا در بین متنازعین (مدافعین و مخالفین پیامبر) وارد نشد... ساکت بود...
طرفداران و مدافعین پیامبر (امثال زبیر) تشخیصشون در دفاع از پیامبر با مولا علی فرق داشت... چرا؟
چرا مولا علی سکوت را در دفاع از پیامبر انتخاب کرد و امثال زبیر نزاع را؟... جرات ندارم علتش رو بگم... بر اساس مصلحت...

پیامبر به تمام متنازعین (مدافع و مخالف خودش ) تشر زد " پاشید از پیش من!!!!"
و تنها به مولا علی فرمود: " علی جان نزدیک بیا"
و این یعنی امثال زبیر در دفاع از پیامبر به خطا رفتن... کار رو خراب کردن... والا دفع فتنه اون دومی برای پیامبر کاری نداشت...
فتدبر...




۹۶/۱۱/۱۲
ن. .ا

نظرات  (۶)

سلام
این تشخیص اولویت ها یه صدق ربط داره درسته؟
پاسخ:
سلام علیکم
صد در صد
نزاع کردن برای گفتن حرف.ولی هیچ کس کاغذ رو نیاورد.علی علیه السلام هم به خاطر همون قانون امامت(مثل کعبه بودن) هیچ وقت این کار رو نمیکردن. یکی نرفت کاغذ بیاره!! 


چه جوری میشه صدق رو زیاد کرد؟ که بتونیم بفهمیم با امام معصوم زاویه داریم و درستش کتیم؟ میشه این طوری گفت که اونی که زاویه داشته باشه بالاخره توی تشریعیات زاویه ش مشخص میشه؟ یعنی مثلا کذب(برعکس صدق؟) اگه در وجودمون باشه، یه روزی بیرون میزنه؟ 
میدونید منظورم چیه؛ ما الان از دور داریم به تاریخ نگاه میکنیم و مسئله برامون روشنه ولی توی بحبوحه واقعه واقعا معلوم نیست که ماهم درست تشخیص بدیم مگر این که...
جای سه نقطهذچی باید بذارم؟
پاسخ:
بعضیا نوشتن قلم و کاغذ هم آوردن و اون برداشت پرتش کرد و پاره کرد...
نه اینجا هنوز امام علی امام نبود... هنوز مقام امامت رو جان پیامبر حمل میکرد... با وقوع نزاع دو طرفه، بستر برای دفع فتنه اون شخص مانع، از بین رفت...
پیامبر میتونست فتنه رو دفع کنه اگه اون نزاع دو طرفه شکل نمیگرفت...
ناراستی های نفس انسان غالبا در کنش ها و واکنش ها با اولیا الله و پیروان صدیق اونها  قیام میکنه... اونها سنگ محک حق متعال هستن...
بله... من سالهاست دارم به خودم و دیگران میگم "به وقتش"... معناش اینه که از دور نمیشه قضاوت کرد...

راهش نباید خیلی سخت باشه...
اگه حقیقتا و با تفکر صادق، محاسبه نفس داشته باشیم ان شا الله دستمون رو میگیرن...
اگه زورمون به خودمون برسه حله...
آقا خصوصی برامون بگو چرا؟ :)

اینو لینک میکنم توی پست اخیر فیشنگار
پاسخ:
چی چرا؟
اون که گفتی مصلحت نیست بگیش :)
پاسخ:
یه اشاراتی در پاسخ "شاخه سیب" کردم

بیش از اون نمی تونم

یه مقدار در آیه دوم سوره حجرات عمیق شو...

گویا خود پیامبر هم این آیه رو بهشون گوشزد کردن در اون منازعه( اگر اشتباه نکنم)
یعنی میگی اگه پیامبر مینوشتن موجب افزایش نزاع مهاجر و انصار میشد؟
پاسخ:
حقیقت در نزاع پیاده و القاء نمیشود... و در بین متنازعین جایگاهی ندارد...

این یک اصل استراتژیک هست...
تنازع (بر وزن تقابل = دوطرفه) در محضر پیامبر نباید شکل میگرفت...
بحث مهاجر و انصار هم نیست

یه جای کارشون اشتباه کردن.وگرنه بستر اظهار و ابراز حقیقت از بین نمیرفت. حالا چه کاغذ آوردن و چه نیاوردن!
پاسخ:
من که گفتم
امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین با دیدن جسارت اون دومی سکوت کردن...
حتی میگن ابن عباس هم ظاهرا در بین متنازعین نبود...

نزاع شکل گرفت...

در بین نزاع اگر بیان هم میشد دیگه " لن تضلوا بعده ابدا" نمیشد... لذا فرمود علی جان گوشت رو بیار جلو...

تشخیص اشتباه مدافعین پیامبر کار رو خراب کرد...
والا دفع فتنه اون کاری نداشت برای پیامبر...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی