ترین های 96 در زندگی وبلاگی ام
من حافظه خوبی ندارم... دوستانم میدونن چقدر فراموشکارم یعنی داغون هااااا (فقط خانمم هست که تحملم میکنه) و این اصلا خوب نیست... اما با همه فراموشکاری ام چیزهایی در ذهنم میمونه که خوش حافظه ترین آدمها به یادشون نمیمونه... بعضی از چیزهایی که در ذهنم موند رو میگم براتون...
دعا کنید سال آینده نواقص امسال رو نداشته باشیم...
دعاگوی همه دوستان هستیم...
1_بهترین تلنگر:
کسی به من گفت شما باید خدا را شاکر باشی به خاطر وجود همسرت ، چون ایشون فضا رو آرام نگه میداره که شما میتونی فکر کنی و اینطور بنویسی... (نقل به مضمون) { انصافا تا به حال به این وجه خانمم توجه نکرده بودم... واقعا همینطوره... و خدا میدونه چقدر بعد از این تلنگر خدا رو شکر کردم و همیشه توی ذهنم هست}
2_بهترین دعوت:
یکی از وبلاگی ها برای مراسم عروسیش یه دعوت نامه برای حضرت آقا (مقام معظم رهبری) فرستاد تا در عروسیشون شرکت کنن و آقا برای اون زوج هدیه فرستاده به آدرسشون.... ( چقدر من از این کار اون زوج لذت بردم و واقع براشون دعا کردم... بعید میدونم این خوش فکری هرگز از ذهن منِ فراموشکار حذف بشه
3_بهترین پروفایل:
این وبلاگ پروفایل پویا و پر مغزی دارن که همیشه تغییر میکنه... به شخصه هر وقت به این وبلاگ رفتم از خواندن پروفایلشون لذت بردم (البته همیشه از مطالبشون هم استفاده میکنیم... الحمدلله)
4_مودب ترین بلاگر (یعنی ادیبه هااا):
به نظرم توضیح لازم نیست برید وبلاگشون و تعاملشون رو با مخاطبان ببینید... انصافا من که کیف میکنم... البته مواضع سیاسی شون رو هم دوست میدارم... اینجا
5_دغدغه مند ترین مخاطب نسبت به خود:
این رفیق ما خودش رو خیلی دست کم میگیره اما در میان آشنایی های امسال با همت تر و دغدغه مند تر از این بنده خدا ندیدم... امیدوارم بر مشکلاتش فائق بیاد و دست ما رو هم بگیره
6_پر تردد ترین وبلاگ:
بیشترین وبلاگی که امسال بهش سر زدم وبلاگ ایشون بود انصافا تحمل خوبی دارن... سعه صدر خوبی دارن در تعامل.... در یک کلمه بخوام خلاصه شون کنم : تعامل و تحمل مخالف... احسنت... برام دعا عامو
7_حس مثبت ترین بلاگر برای من:
این رفیق ما خیلی دوست داشتنیه... کلا حس مثبتی نسبت بهش دارم... خودمم نمیدونم چرا... با اینکه زیاد هم مطالبش رو نمی خونم... خیلی مخلصیم...
8_خاطره انگیز ترین وبلاگ:
این وبلاگ برام بسیار خاطره انگیزه... دو تا از بهترین دوستان مجازیم اینجا مینویسن...
من توفیق ادامه همکاری با اینها رو نداشتم اما خوشحالم که نویسنده ای بهتر از خودم رو دعوت کرده بودم و ایشون هنوز اونجا مینویسن... الحمدلله... (البته الان متوجه شدم ایشون مدتیه نمی نویسن)
یعنی نون خودتو آجر کردی...اونم نزدیک روز زن(لبخند)
باید خیلی درشت اون اول کار می گفتی بهتر ترین در همه این سالها کیه...(لبخند)
خلاصه که وصیتت را بنویس(لبخند)
به همه این بهترین ها هم سر زدم...خدا حفظشون کنه...انصافا لذت بردم از این توفیق...
بابت اون منبر هم، ما مخلصیم...چای هم که ندادی، اما پول رو بذار تو پاکت بعدا می گیرم(لبخند)
عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی