يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۲۲ ق.ظ
شهید شدن کار بزرگی نیست
بهتره به جای مقدمه چینی برم سر اصل مطلب:
اینکه یه کار بزرگی در ذهنمون باشه و کارهای بزرگی که خدا پیش روی ما گذاشته رو کوچک ببینیم و وقت کافی و اهتمام کافی نسبت بهش نداشته باشیم از نشانه های تکبر و طغیان هست...
مخاطب این مطلب فقط خودم هستم... و اونقدر شرمنده بودم از این مسائل که روم نمیشد منتشرش کنم... اما بلاخره تصمیم بر همین شد که میبینید...
امروز صبح مستند "زندگی خوب مرگ خوب" رو میدیدم شهید موسوی از اینکه بوق زدن راننده اش موجب شد گربه ای که مشغول غذا خوردن در سطل آشغال بود بترسد و فرار کند ناراحت شد و به راننده اش تذکر داد...
گذشتن از جان خود برای خدا، کار بزرگی نیست بلکه نتیجه و ثمره ی کارهای بزرگ است...
گذشتن از همسر و فرزند برای خدا، کار بزرگی نیست، بلکه ثمره ی کارهای بزرگ است...
گذشتن از آبرو برای خدا ،هم کار بزرگی نیست... بلکه ثمره ی کارهای بزرگ است...
حتی ماندن در راه ولایت اهل حق هم، کار سخت و بزرگی نیست ... بلکه ثمره کارهای بزرگ است...
من بنا ندارم از این ثمره ها و میوه ها صحبت کنم... اینها نیازی به صحبت ندارن... تا زمانی که وقت میوه دادن و ثمر دادن ما نرسه حرف زدن از این مسائل فقط ارزان کردن نرخ این ارزش هاست...
پس کارهای بزرگ چه کارهایی هستن؟
بزرگترین کارها همون چیزهایی هستن که نگاه عرف زده ما اونها رو کوچک می پنداره...
متاسفانه...
مثلا در مدح یک انسان بزرگ میگیم اون حتی به کوچکترین مسائل هم توجه داشت مثلا اگر یه وقتی غذا خوب نمیشد هرگز به غذا پختن همسرش ایراد نمیگرفت...
سبحان الله...
اینها در نظر ما کوچک هستن...
یا میگیم ایشون با تمام مشغله هایی که داشت خودش اتاق خودش رو جارو و مرتب میکرد...
مثلا میخوایم بگیم این شخص خیلی به مسائل کوچک هم اهمیت میداد...
از نگاه عرف که بگذریم:
در واقعیت امر، اهمیت دادن به امور کوچک نشانه کم عقلی یا بی عقلی هست...
اون کارهایی که از نگاه عرف زده ما کوچکترین کارها هستن ، بزرگترین و راهبردیترین کارها در رسیدن به قرب حق متعال هستن...
خدا عمدا و از روی حکمت قرب خودش رو در دم دستی ترین کارهای روزمره ما قرار داد تا کسی برای تعالی خیلی دنبال اعمال شاقه نباشه... تا کسی برای ماموم امام زمان شدن، اسیر زمان و مکان نباشه... بلکه با تمسک به "الان" رشد کنه...
خدا در قیامت ما رو به خاطر انجام ندادن کارهای توی چشمی مثل شهید شدن یا بذل جان نکردن یا صرف وقت 24 ساعته برای اجتماع یا استاد دانشگاه نشدن یا بذل آبرو نکردن برای دین خدا مواخذه نمیکنه...
واقعا مواخذه نمیکنه...
بلکه برای انجام ندادن دم دستی ترین کارهایی که انجامش نه آبرویی میبرد نه جانی به خطر می انداخت نه مالی از بین میرفت از ما دلگیر میشه... (دو سه خط آخر مطلب رو بخونید... یکی از مصادیق کارهای دم دستی اما بزرگ و عظیم...)
و این کارها رو به وفور در روزمره ما قرار میده فرصت جبران داشته باشیم...
خدا بسیار زیاد، کارهای خیلی بزرگ رو دم دست ما قرار میده تا هیچ چیز برای رشد کم نداشته باشیم... اما متاسفانه نگاه عرف زده ما وقتی عرضه زیاد باشه در کیفیت کالا شک میکنه...
اینکه یه کار بزرگی در ذهنمون باشه و کارهای بزرگی که خدا پیش روی ما گذاشته رو کوچک ببینیم و وقت کافی و اهتمام کافی نسبت بهش نداشته باشیم از نشانه های تکبر و طغیان هست...
مخاطب این مطلب فقط خودم هستم... و اونقدر شرمنده بودم از این مسائل که روم نمیشد منتشرش کنم... اما بلاخره تصمیم بر همین شد که میبینید...
امروز صبح مستند "زندگی خوب مرگ خوب" رو میدیدم شهید موسوی از اینکه بوق زدن راننده اش موجب شد گربه ای که مشغول غذا خوردن در سطل آشغال بود بترسد و فرار کند ناراحت شد و به راننده اش تذکر داد...
مجموع این کارهای بزرگ موجب میشه یک انسان به میوه ای به نام شهادت برسه...
۹۶/۱۲/۲۰