ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۷، ۰۶:۳۳ ق.ظ

ما مدعیان صف اول بودیم

سردار سلیمانی برای فیلم به وقت شام اشک ریختن...

وقتی در فیلم دیدم که پسر جوان (خلبان) که برای بار اول آمده بود سوریه ، به پدرش که از فرماندهان آنجا بود اعتراض داشت که تو هیچ وقت نبودی... و هیچ وقت ندیدیمت... همیشه در جنگ بودی...

بنا بود این عملیاتی که آمد اولین و آخرین عملیات باشد... میخواست برگردد ایران...

اما در پیش چشمان پدر صبور و عاقل و شجاعش با رضایت قلب به شهادت میرسد و پدر صبور و عاقل و شجاع و عارفش نجات پیدا میکند و به شهادت نمی رسد...


شاید این اشک حاج قاسم را در آورده بود...

اشک من را نیز هم...

ما مدعیان صف اول بودیم...

شاید بغض آقا رو هم در وقت خواندن این شعرش فهمیده باشم...شاید...

۹۷/۰۱/۱۸
ن. .ا

نظرات  (۶)

سلام مومن

شاید ...
البته بیشترش بخاطر این هست که یه عده از آدم جلو میزنن و قبلشون رو تو میدونی یا نه نمیدونی و میبینی با چه سرعتی حرکت میکنن
خیلی سخته

عاقبتتون بخیر بحق حضرت ابوتراب
پاسخ:
سلام برادر
دعا کن آدم بشیم..
از آخر مجلس شهدا را چیدند...
وای که به پای این بیت میشه روزها اشک ریخت...
پاسخ:
همینطوره...
هر چه بیشتر درک بشه حال آدم رو منقلب تر میکنه
ما مدعی هم نیستیم

اما حسرت می خوریم
حال اونها چطور می تونه باشه

قالب جدید مبارک
:)
پاسخ:
حال اونها هر چه هست برای ما هم قابل وصول هست ان شا الله...
فقط باید پای در راه گذاشت...

ممنونم
اما جدید نیست... برش گردوندم
تو پای به راه در نِه و  هیچ مپرس 
خود راه بگویدت که چون باید رفت
پاسخ:
بله
فقط دارم آه میکشم........
پاسخ:
:(
تشکر از نکته خوبتون.

ضد نقدهایی که به حقایق این اثر میشه، خیلی سوزناکه. واقعا جای حاتمی کیا بودن، خیلی سخته. حتی امثال حسین دهباشی هم که تاریخ شفاهی انقلاب ایران رو روایت کردند، باید ضد نقد بزنند و از این عظمت درک نکنند! انگار، ابتدا و انتهای شهدای مداقع حرم را با مظلومیت نوشته اند ...
پاسخ:
سلام
امان از حب و بغض های غیر حقانی و شخصی...
امان