ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ق.ظ

توجه در نماز

توجه ما در نماز وقتی الهی میشه و به سمت الله میشه که توجهات ما در کل روز ما الهی بشه...

در واقع نوع توجهات ما در نماز انعکاسی هست از نوع توجهات ما در طول روز

توجهات در روزمره و اتفاقات و مشاهدات روزمره چطور باید الهی بشه؟

بد نیست روش فکر بشه... سوال بسیار جدی ای هست...



فقط این رو میدونم کسانی که در حین نماز به خودشون تکلف بار میکنن و در ذهنشون جنگی دارن برای اینکه توجه شون به سمت خدا بره بهره کافی از عقل ندارن... دچار اوهام هستن...


سیاسی نوشت:
گاهی فکر میکنم یکی از مشقات اولیای الهی برای هدایت مردم این هست که بهشون بفهمونن:
همون قدر که ما برای اختیار شما احترام قائلیم شما هم برای اختیار خودتون احترام قائل باشید مختار یکی از اسماء الله هست... در وجود خودتون تعطیلش نکنید... تعطیل کنید تعطیل میشید...

عموم مردم (ناس)، وهما میل به دیکتاتوری دارن در عرصه حکومت، یعنی میگن هر جوری خواستی از پیش خودت تصمیم بگیر... هر غلطی خواستی بکنی بکن اما... 
اما یک شرط دارن... دنیای ما رو تامین کن... بعد برای خودت هر دیکتاتوری ای میخوای راه بنداز...
با خرد شدن عزت کنار میان... با تحقییر محترمانه ناموس کنار میان... با بی شرفی هم کنار میان... به شرطی که دنیاشون به خطر نیفته...
مثل غربی ها... دنیاشون تا حدودی تامین هست... اون مابقی براشون مهم نیست... لذا با دیکتاتوری آراسته شده (دموکراسی غربی) کنار میان... 
نکنه مردم ما هم به همین سمت برن...

مادربزرگی داشتم که تقریبا ده دوازده سال پیش به رحمت اله رفتن...
ایشون هر وقت میخواست بگه فلانی خیلی اهل تزویر و مردم فریبه میگفت:
نمیدونید فلانی چه دموکراتیه!!!...
در بینشون دموکرات فحش بود...
یعنی قربون شعور و بصیرتشون...

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۲۵
ن. .ا

نظرات  (۱۶)

سلام
خب درستش چیه؟( برای داشتن توجه در نماز)
روزمونو خدایی کنیم؟
پاسخ:
سلام
پدیده هایی که در زندگی مون میبینیم مستقل نبینیم...
اگر نگاه پرسش گرانه نسبت به پدیده ها داشته باشیم (آیه گونه)  در وقت نماز خطورات ما تغییر ماهیت میدن...
این خطورات در قوه خیال اتفاق می افته... قوه خیال نمی تونه صورت انشاء نکنه...
پس نباید تلاش بیهوده کرد تا جلوی انشاء صورت اون رو گرفت... باید قوه خیال رو تربیت کرد... اونوقت به جای تجلی گاه خطورات ضدن ، محل تجلی الهامات میشه...
بازم کارش رو تعطیل نمی کنه... فقط تبدیل میشه...

قوه خیال ما در نماز موجب انقطاع ارتباط ما با خداست با تجلی خطورات
قوه خیال آقای بهجت در نماز موجب انقطاعش با خلق میشد با تجلی الهامات

باید حواس و قوای ادراکی ما در طول روز پویا باشن...
باید ارزش افزوده تولید کنن از چیزهایی که میبینن... اگر این منش رو پیدا کنیم به مرور متوجه تغییر نمازهامون میشیم
با این استدلال و حرف خب پس خیلی از ماها بهره کافی از عقل نبردیم و دچار اوهام هستیم :| فقط اون عارف ها و عالم ها هستند که سراسر نمازشون توجه به خداست
پاسخ:
اینکه اکثر ماها بهره کافی از عقل نداریم که حرف قرآنه... "اکثرهم لا یعقلون" ، "قلیل من عبادی الشکور"

بهره کافی از عقل برای کسانی هست که با هر بهره ای که داشتن از عقل، اهل عمل به احکامش شدن...

البته این به این معنی نیست که نماز نخونیم... بلکه به معنی اینه که توجهات روزمون رو درست کنیم

یه ذره ساده تر میشه بگید...نمیدونم چرا امروز نمیتونم بفهمم!
یکم با مثال...یعنی در عمل مثلا چه کار کنیم؟
پاسخ:
در مواجهه با پدیده ها به برداشتی که به ذهن هر رهگذری میرسه بسنده نکنید
مثلا وقتی رسیدید به بریدگی در خیابان و وقت دور زدن ماشینی خودخواهانه خواست اول خودش رد بشه و برای اینکار رفتار پر خطر هم کرد... اولین چیزی که به ذهنوتون میرسه سرزنش رفتارش نباشه... اگر هم بود زود ازش عبور کنید... کلا باید سعی کنیم نگاهمون رو از عرف زدگی خارج کنیم
ذهنی که بلافاصله سرزنش میکنه اون راننده رو ، وقت نماز هم یاد چک هاش می افته که ممکنه پاس نشه... یا یاد یه حرف قشنگی می افته که در فضای مجازی خوند...
پس چه کار بکنیم؟ در مواجهه با پدیده ها؟
پاسخ:
یه سیره... فرمایشی نیست
یه تدریجه
سعی کنیم چراهای ذهن ما بر چگونه های ذهن ما اولویت داشته باشه...
چرا ،انسان رو اهل اسرار و بطون میکنه... اهل حکمت میکنه
چگونه مربوط به عالم ظاهر هست...
چگونه ای که از دل چرا بیرون بیاد موجب عمل صالح میشه...
اما چگونه ای که از دل عدم کنترل بر امیال و قوا بیرون بیاد نتیجه ای نداره... 
تهش میشه موفقیت از نگاه برخی روانشناسای غرب... (یک انسان مقبول در نگاه عرف)

باید با مطالعه و تفکر شروع کرد...
تفکر...
باتوجه به جواب هایی که برای "شاخه سیب" گفتید
در کل میشه اینکه برای تصحیح نماز باید قدم اول نگاهمون سطحی نباشه و درواقع از پوسته و ظاهر فراتر بره نگاه و استدلالمون.
برا اینکه سطحی نگر نباشیم باید خیلی از فاکتورها رو رعایت کنیم،یکیش افزایش اگاهی و مطالعه هست که نگاهمون رو بالاتر از نگاهِ عوام باشه.

درسته عایا؟
پاسخ:
دقیقا...
خیلی خوب متوجه شدید...
فکر نکنم ولی برای حضور قلب در نماز کافی باشه. هست؟
پاسخ:
راستش مثل این میمونه که شما از من پرسیده باشید چطور قهرمان فلان ورزش بشم من فقط آدرس یه باشگاه خوب رو به شما داده باشم و گفته باشم از این کوچه ها که برید به فلان ساختمون که برسید با توجه به عطشی که برای قهرمانی دارید حتما قهرمان میشید...
دیگه خود طرف باید بره و توی اون ساختمون قرار بگیره و سالیانی عرق بریزه و پستی و بلندی ببینه تا ملکه ی اون ورزش در جانش پیاده بشه... بعد قهرمان بشه...
من دیگه نگفتم اگه بری توی اون ساختمون ممکنه مربی ات گاهی حتی کتکت بزنه... گاهی روی سرت فریاد بکشه... گاهی نذاره غذا بخوری... گاهی نفست رو بند میاره...
آخه اونا چشیدنیه
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل در پیش داره...
ما سبکباران ساحل ها هستیم... هنوز...
خب برای اینکه نگاهمون رشد کنه.سیر مطالعاتی خاصی لازم هست؟
کتاب خاصی مدنظرتون هست برای معرفی؟
پاسخ:
خاص که نه...
نمیدونم... اینجا جمهوری اسلامیه... ام القراء شیعه...
کتاب خوب زیاده... یعنی باید باشه... نیست؟
اون سخنرانهایی که گفتم اصلا به روحیاتتون جور بود؟
از این جهت میگم سیر مطالعاتی خاص که خب باتوجه به سطحِ و اصول اعتقادی و نگرش هر فرد باید یک سیر مطالعاتی خاصی داشته باشه.
بخوام خیلی پیش پاافتاده مثال بزنم، این قضیه مثل این هست که یکی دوره ابتدایی هست و یکی راهنمایی، یکی باید از پایه و اصول شروع کنه اما یکی نه ، خودش تاحدودی توی اون وادی و راه هست.
پس اینکه ما کتاب های زیادی داریم برامون راه حل و چراغ راه نیست....چراغ راه این هست که بدونی باید از کجا شروع کنی و مراحلِ پیش رو چی هست.

اره چندتا از سخنرانی های اقای پناهیان گوش دادم و برام جالب بود.
پاسخ:
چقدر خوب میفهمید...
بله.. همینطوره که میفرمائید
الان من باید چکار کنم؟
سیر مطالعاتی بگم؟
این احتمالا همون تکلف و جنگ برای حضور قلب در نماز نیست؟!
من یه چیزی چند روز پیش خونده بودم:

💠 نماز باحال

یکی از مراجعین پرسیده بود: آقا چه طور است در بیشتر اوقات، #نماز حال نمی‌دهد؟

استاد فرموده بود: نماز حال تو را نشان می‌دهد نه اینکه حال بدهد‌.
نماز میزان و مثل درجه تب است. 

همان‌طور که در حدیث داریم از نمازگزار گاهی یک دوم و گاهی یک سوم و گاهی یک چهارم نمازش قبول می‌شود.

📗 نشریه، خانه‌ی خوبان، شماره‌‌۱۰۱، ص۱۱

@Feghozendegi

من نوشته شما رو که دیدم گفتم حالمون توی روز چه طور باید باشه مثلا؟!چون به نظرم شما هم حرف همین پست رو میزدید.
پاسخ:
این احتمالا همون تکلف و جنگ برای حضور قلب در نماز نیست؟!

اون سختی های قهرمانی، جنگه؟

چقدر خوب جواب داد یادمه توی فاونس جزیره یه زمانی همچین مطلبی نوشتم... نکنه از مطلب من گرفتن :)
نه نیست.
این درسته:
در طول روز باید تمرین کنیم تا در نماز بینی شیطان رو به خاک بمالیم. درسته؟
پاسخ:
بله
در طول روز باید با شیطان مبارزه کنیم تا در نماز قوه خیال بتونه خودش رو حفظ کنه...
بعضی مجردا هستن که میگن ما ازدواج کنیم فلان عیب رو میذاریم کنار...
خب معلومه که دارن خود فریبی میکنن
حکایت کسانی که فقط در وقت نماز میخوان توجهشون رو درست کنن هم همینه...

خب اون تمرینه چیه؟
مسئله من دقیقا همینه.
توی روز باید تقوا داشت. چیز دیگه ای هم لازمه؟
پاسخ:
میگن: کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی
حالا حکایت منه...
 منِ کچل تا حالا فهمیدم برای اینکه بتونیم درست ببینیم باید تمرین کنیم توی شرایط های مختلف نذاریم طمانینه و آرامشمون از بین بره...
طمانینه بره شیطان میاد...
تمرین صبر هم خیلی مهمه...
اصلا بسیاری از سختی های دنیا برای صبور کردن ماست... 
خودم هم دارم روی اثر عجیب صبر بر درک و فهم فکر میکنم

من با سوالام خسته تون کردم؟
ببخشید. یکم امروز سخت متوجه میشم.
پاسخ:
نه ...
شما دنبال خط اتصال میگردید...
یعنی دارید مقصد رو میبینید... جایگاه خودتون رو هم میبینید...
دارید میپرسید قدم بعدی که باید بردارم چی هست
چند تا خیابون تا اون مقصد باید رد کنم؟
شما الان تمرکز کردید بین ماهیت فاصله بین خودتون و مقصد...
دارید میپرسید این فاصله دقیقا چیه...
درسته؟
آره آره...
ببینید کیفیت روز من خیلی بالاتر از کیفیت نماز منه. خب چرااا؟!
این چیزایی که تا الان من خوندم که داره چیز دیگه ای میگه!
اصلا سرعت رشدم توی کارای روزم خیلی بیشتر از خود نمازمه. چرا؟! 
من میبینم بقیه برعکسن. خیلی راحت اعمال عبادیشونو انجام میدن اما توی روزشون خیلییییییی لنگی دارن ولی من برعکسم. نمیفهمم چرا و برای درست کردنش چه کار باید بکنم!

پاسخ:
ببینید کیفیت روز من خیلی بالاتر از کیفیت نماز منه. خب چرااا؟!

اینطوری نیست... 
صبر پیشه کنید... 
هنوز خدای ما یک موجود جدایی هست که ناظر ما هست
هنوز خدای ما خدایی هست که برای وهم و خیال ما قابل درکه... خدای فراتر از  این رو هنوز نمی تونیم درک کنیم...
این کاری که در روز انجام میدید (جلوتر بودن خدا) کار بسیار پسندیده ای هست در مقام وهم و خیال...
شما وهمو خیالتون رو خوب مشغول کردید... این راه در مقام وهم و خیال بهترین راه هست...
اما در وقت نماز بلاخره نماز باید حد وجودی شما رو نشونتون بده... 

یه چیزی رو هم بدونید تشخص ها متفاوته... بعضی ها در مقام وهم و خیال گشایش های خوبی براشون اتفاق می افته... مثلا خواب های خیلی خوشی میبینن... حتی در خواب بهشون ذکر میدن... اما در مقام عقل خیلی رشدی ندارن یا کند هستن...
برخی اما در مقام وهم و خیال خیلی معطل میشن... سالیانی در این مقام گشایشی ندارن... اما وقتی به عقل رسیدن در عقل راه صد ساله رو یک شبه میرن...
کلا فرمایش راه طی کرده های این مسیر اینه که اصلا عجله نکنید... فقط در مسیر باشید...  در همون مقام وهم و خیالتون اهل عمل باشید... به وقتش گشایش میشه...
این وضع نماز شما چیز عجیبی نیست... در این سطح طبیعیه... با خطورات نجنگید... بدتر میشه...
قوه خیال رو به کلب معَلَم تشبیه میکنن... وقتی سگی پارس میکنه بدترین حالت اینه که بخوای جلوش بایستی و بگی پارس نکن... بدتر میکنه... راهش اینه که بی توجه باشید... بذارید پارس کنه... خودش ساکت میشه...
هر بار که منحرف شد ذهنتون... با آرامش برش گردونید... هزار بار هم که منحرف شد خودتون رو اذیت نکنید... اصلا این خطورات بی حکمت نیستن...
در این تکامل گذر زمان خیلی موثره... غالبا اینطوره که تا چهل سالگی برای اغلب انسانهای اهل مراقبه گشایش واضحی اتفاق نمی افته... صبور باشید و فقط در حد تشخیصتون در مسیر باشید
۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۲۶ سربازِ روزِ نهم
خدا مادر بزرگتون رو رحمت کنه
ایول الله داشتن
پاسخ:
ولی شیر زنی بوده ها...
خدا اموات شما رو هم رحمت کنه
پست خوبی بود ممنون.
خدا رحمت کنه امواتتون رو.
پاسخ:
الحمدلله
همچنین... خدا اموات شما رو هم بیامرزه
۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۲۹ سربازِ روزِ نهم
اگه یه کم شبیهش میشدی خوب بود:)
پاسخ:
تکوین رو که نمیشه دست زد 
فقط زن ها میتونن شیر زن بشن
قبول داری ؟ :)

ولی خب خونش تو رگهام هست... :)