دل قوی دار
به استاد میگم ما دوست داریم هفته ای یه بار براتون زنگ بزنیم حال شما رو بپرسیم اما برای اینکه مصدع اوقاتتون نشیم زنگ نمیزنیم...
استاد سکوت میکنن و هیچ تعارفی یا جوابی نمیدن، درحالی که وقتی صدای منو پشت تلفن شنید خییییلی صمیمانه احوال پرسی کرد از شنیدن صدای من اظهار خوشحالی کرد...
جوری که مادرم که خیلی از شنیدن صدام ذوق میکنه اینقدر ازم استقبال نمیکنه...
اما وقتی میگم زنگ نمیزنم که مصدع اوقات نشم... سکوت میکنن...
این سکوتهاشون برام آشناست
اصلا دوست ندارن مثل جوری حرف بزنیم که انگار ایشون استاد هستن و ما شاگرد...
همیشه دوست دارن از ما قدر دانی بکنن... بابت کوچکترین کارهای خوبمون...
دوست دارن اگر راهنمایی ای هم میکنن جوری بگن که بعدش بگن خودت این تشخیص درست رو دادی...که بگن تو خیلی عاقلی...
وااای خدایا...
چقدر انسانهایی که به ولایت تکوینی میرسن عاشق بقیه میشن...
چقدر مادر میشن...
چقدر پدر میشن...
در انتها که خانمم گفتن روزگار غربت، روزگار سخت و دلتنگی هست و دلتنگی ها اذیتشون میکنه...
فرمودن: ایام، ایام سختی هست... نگران نباشید، میگذره...
قابلیت دارید که این سختی ها به سمتتون اومده...
مراقب قابلیتهاتون باشید...
توی حال بد این روزهای کشور و زندگی شخصی مون، واقعا آتشفشان انرژی مثبت شدن برامون...
دوست داشتم به همه مخاطبام بگم نگران این روزها نباشید، میگذره...
روزهای خوبی در انتظار همه مون هست...
الحمدلله
ان شاء الله تکلیف بندگی و مأموم بودن خودمون رو به بهترین شکل ادا کنیم و سهیم باشیم در ساختن روزهای خوب...