ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۱، ۰۵:۳۵ ق.ظ

دنیا خواهی های من...

آدم عجیب و غریبی هستم...

مقیدم حقوق نیروها رو سر وقت بدم و از اینکه احتمال میدم پول حقوقشون تا تاریخ وعده داده شده جور نشه استرس میگیرم...

از اینکه پول بعضی از چک هام جور میشه یا نه گاهی فکر و خیال به سرم میزنه...

آخه من همیشه آدم خوش حسابی بودم... اجاره هام که قبل از ساعت اداری اون روز توی حساب موجر هست بماند ، حتی قسط بانکم هم غروب اون روز پرداخت نمیشه... حتما باید صبح پرداخت بشه...

با این همه گاهی در تنظیم فاکتورهای طلبهام یک ماه تاخیر میکنم...

یعنی خودم با دست خودم 1 ماه پول گرفتنم رو میندازم عقب...

یه همچین آدم علاقمند به پولی هستم من...

اما از اون طرف از 10 سال پیش تا حالا n تا نقشه خونه توی لپ تاپم کشیدم...

با متراژهای مختلف...

اصلا مریضم من...

آخه از لذت های دنیا 3 چیز رو خیلی دوست دارم...

1 داشتن دوستی هم کیش و هم عقیده و نورانی...

2 داشتن خونه ای بزرگ و حیاط دار...

3 فرزند زیاد (الان 3 تا دارم اما خودم مثلا دوست داشتم 6 تا داشته باشم)

.

.

وبلاگ نویسی ام بیشتر در جهت خلاء مورد اول دنیاخواهیم هست...

نقشه های مختلف از خانه که در لپ تاپم کشیدم گواه آرزوی دومم...

اما اون دنیاخواهی ای که آخرتی ام میکنه همون آرزوی سومم هست....

 

آرزوی سوم موجب شد زن رو هم بیشتر بفهمم...

خیلی سخته که زن نباشی اما بتونی دردها و غم هاشون رو لمس کنی... معکوسشم سخته ...

چون خانمم چشمهاش فقطططط  منو میدید خیلی کمک کرد تا بتونم علاوه بر همسرش شدن، باباش هم باشم...

اگر به کسی نگید گاهی هم مامانش میشم...

هنوز نتونستم خواهرش بشم... وجدانا اینو نمیتونم بشم... مزاجم بهم میخوره...

.

.

از دنیا این چیزاش مال من... که هنوز به هیچ کدومش نرسیدم :)))

دانشگاه و شبکه های اجتماعی و حوزه و هزارتا چیزای دهن پرکن دیگه اش مال بقیه خلق خدا

 

البته یه دوست خوب داشتم که از یه جایی به بعد به لحاظ عقیدتی تغییر مسیر داد و مسیرمون از هم جدا شد...

الان که میرم توی جمع دوستان درس و بحثی ام حس و حال عجیبی دارم...

یه حس رهایی خوبی دارم...

هم حس میکنم دیگه دوست ویژه ای بینشون ندارم... هم یه جوری ام که انگار همه شون رو دوست دارم و همه شون به یه اندازه دوستانم هستن...



یکی نیست بگه توی این اوقات لطیف سحری به جای این حرفها بشین فاکتورهات رو تنظیم کن دو روز دیگه برای جور کردن پول اون بنده خداها کاسه چه کنم دست نگیری...

 

موافقین ۶ مخالفین ۲ ۰۱/۰۹/۱۷
ن. .ا

نظرات  (۱۴)

بچه زیاد خوبه

زن زیادم خوبه

پاسخ:
زن زیاد خوب نیست
و دوست هم ندارم...
اسلام اگر راهش رو باز گذاشت برای کمک به خانمها بوده...
برای مردها چه منفعتی داره آخه...
اگر تنوع طلبی جنسی باشه که کار از جای دیگه خرابه و با ۴ تا هم مسئله حل نمیشه
اگر جلوی این تنوع طلبی رو بگیریم و مزاج رو سالم نگه داشته باشیم دیگه برای مرد جز زحمت و دردسر چیزی نداره...
و اونوقت فقط باید در یک حجیت شرعی قرار بگیره تا اقدام کنه...
یعنی تعدد زوجات برای مرد دو حالت بیشتر نداره
یا هوسرانی هست که میزنه هر دو یا چند زندگی رو تباه میکنه
یا واااقعا برای رضای خداست که این ارزش داره اما خب همه میدونیم بزای خدا بودن امتحانات در پیش داره

روزی با جمعی در وادی السلام نجف بودیم... سر مزار جناب حضرت هود بودیم استاد گفتن خوبه از این پیغمبر الهی توحید بخوایم... اما خب توحید خواستن کتلهای خودش رو هم داره...
داستان تهدد زوجات برای رضای خدا هم همینه... پیغمبرش هم از ابتلائاتش در امان نبودن...

حیف که زیست ایرانی 

تابو کرده تعدد زوجات رو

و البته اوضاع اقتصادی....

منم متعدد بچه دارم اما هوو ندارم فعلا

پاسخ:
راحت نظر ندین در این باره...
بله خانمهایی که از ازدواج محروم شدن باید براشون چاره اندیشی بشه و برخی مردها ممکنه باید به سمت تعدد زوجات برن
اما شوقی که در بعضی مردها برای این تعدد هست نشان از کمبود عقل و یک سری اختلالات هست، و اون شوق غالبا از روی تقوای الهی نیست

متشکرم منطقی بود

و سنگین

و برام سوال بود

و لازم بود من باب موعظه حتی

پاسخ:
من سر مزار حضرت هود خیلی فکر کردم...
بعدش گفتم حس میکنم کشش توحید رو ندارم...
چی بخوام؟
فرمودن اخلاص بخواه...

اخلاص خواستم...

آدمی که عواقب حتی چیزهای خوب و ظرفیت خودش رو نبینه تندرو محسوب میشه...
توی مسئله تعدد زوجات تندروی ها خیلی زیاده...
۱۷ آذر ۰۱ ، ۱۱:۵۴ اقای ‌ میم

آرزوی اولت که با وجود من برآورده شده:)

پاسخ:
:)


واقعا خونه حیاط دار نعمتیه . بنظرم اگه شرایط زندگیتون اجازه میده کوچ کنید به یه شهر کوچکتر و ارزانتر و از داشتن خونه حیاط دار لذت ببرید ...

پاسخ:
بله... واقعا نعمت بزرگی هست...
اگه خدا بخواد ان شا الله تا یه سال دیگه توی همین شهر این آرزو محقق میشه...
۱۷ آذر ۰۱ ، ۱۲:۴۶ اقای ‌ میم

ما قبلا خونه حیاط دار داشتیم واقعا نسبت به آپارتمانی نعمتیه اما چون محله خوبی زندگی نمی‌کردیم مجبور شدیم بیایم آپارتمانی

پاسخ:
بله...
واقعا آپارتمان عذابه...
حداقل اصلا مناسب یه خانواده پر جمعیت نیست...
۱۷ آذر ۰۱ ، ۱۳:۵۰ اقای ‌ میم

تو هم ایتات وصل نمیشه؟

پاسخ:
بله...
رستم قاسمی فوت کرده 
۱۷ آذر ۰۱ ، ۱۴:۰۱ اقای ‌ میم

خدا رحمتش کنه ولی ربطش به ایتا چیه

پاسخ:
هیچی
خدا رحمتش کنه
۱۷ آذر ۰۱ ، ۱۴:۱۹ اقای ‌ میم

از صبح میخوام یه پیام تو ایتا بهت بدم ولی اصلا نشده

۱۷ آذر ۰۱ ، ۲۳:۵۹ صـــالــحـــه ⠀

سلام.

همسر منم آرزوی دوم شما رو داره... 

 

اینکه گفتید از دنیا چیزای دهن پرکنش برای بقیه خلق خدا... جدی نگفتید که! دیگه چه بهره‌ای می‌خواستید ببرید که نبردید. مدرک اگه منظورتون هست که اون به درد کی خورده...

پاسخ:
سلام
فقط همسرتون؟!
شما آرزوی دوم منو ندارید؟


خب من تحصیل کردن مخصوصا در محیط دانشگاه اکسیژن روحم بود...
توی یه سری از رشته ها هم واقعا مستعد بودم... خدای من شاهده...
یه جایی از زندگیم توی یه دو راهی قرار گرفتم...
پرداختن به استعدادم... یا یه موضوع دیگه...
میل شخصیم رو که کنار گذاشتم، و جامع که به مشکل و دو راهی ام نگاه کردم دیدم فهمیدم خدا ازم چی میخواد...
نمیدونم چطور توصیف کنم که سختی انتخاب رو تبیین کنم...
من راهی غیر از پرداختن به استعدادم رو انتخاب کردم...
میدونم هیچ فداکاری ای نبوده... چیزی که در ازاش خدا بهم میده اونقدری هست که تا عمر دارم فقط باید در سجده شکر اشک بریزم...
اما...
این وادی وادی صبر هست
وادی توحید هست...
به قول اخوان
اگر دم در کشی آرام
اگر سر برکنی غوغا...
سخته...
خدا سبزش میکنه... اما اول باید خودم در این انتخاب سبز بشم...
برای همین گفتم بقیه اش ( چون برام مهم بود) مال بقیه خلق خدا...

من توی پادگانی که خدمت کردم، توی خلوتهای پادگان همیشه همچین به زاویه رانده شدنی رو از اون شهید گمنام میخواستم...
اما در ازاش، اثر هم خواستم...

۱۸ آذر ۰۱ ، ۰۰:۵۶ صـــالــحـــه ⠀

میفهمم... منم اتفاقا انتخاب کردم. استعداد‌هام خیلی متنوع بودند. مجبور بودم یکی رو انتخاب کنم ولی حس می‌کنم خودم انتخاب نکردم. اون تقدیر الهی بود که برای پاسخ به طلب حقیقی وجودم برام رقم خورد. چون از خدا خیلی می‌خواستمش. ولی کم کم دارم حس می‌کنم که همین مهم‌ترین استعدادم بوده احتمالا. و الحمدلله...‌ من راضی‌ام.

 

 

راستش طلب من از خدا خونه‌ی بزرگ نیست. بود، بود. نبود، نبود. هر طرفش مزایا معایبی داره. مثلا مثلا، خونه‌ی بزرگ حیاط‌دار خیلی خکبه ولی زحمتش هم زیاده و وقت میبره از آدم انصافا. و بیشتر کار هم برای زن هست توی زندگی شهری.

اما اینکه میگم طلبم نیست، قبلا چرا بود و من تصور می‌کردم چه خونه‌ای با چه کیفیتی می‌خوام. اما الان دیگه طلبم نیست. قشنگ‌ مثل ماجرای ازدواجم میبینمش. من دلم می‌خواست با یک آدم خوب ازدواج کنم و هیچ وقت در مورد شرایط اقتصادی طرف مقابلم تصور خاصی نکردم یا مثلا اینکه چطوری عروسی کنیم، چه جوری مراسم بگیریم و ... تصور ریز و جزئی نکردم.

شایدم دارم تصور میکنم و حواسم نیست. ولی کلا هنوز به جمع بندی نرسیدم که چنین طلبی از خدا بکنم یا نه.

نظرتون چیه؟

پاسخ:
وقتی صحبت از طلب دنیایی میشه این رو هم باید ضمیمه کنید که اصراری هم پشتش نیست... اگر اصرار باشه که اصلا مذمومه... اون دنیازدگی میشه...
بذای همین من در مسئله فرزند آوری هیچ وقت از خانمم طلبی نداشتم... تا اینجاش واقعا سیر طبیعی بوده و کاملا دو نفره... چه بسا پیشنهادش از سمت همسرم... مخصوصا در فرزند سوم که به نظرم بیشتر شبیه معجزه بود...
در مورد خونه هم همینه... اصراری نیست اما واضحه برام که تمایلش هست...
تو خونه ما نظافت حیاط که صد درصد با منه، نظافت توی خونه هم پنجاه پنجاست...

برای اینکه در مورد موضوع ازدواج بدونید اون تصور نکردنه آگاهانه بوده یا اقتضای مزاج و روحیات و سن، ببینید آیا اگر برای دخترتون هم خواستگار بیاد باز هم تصور نمیکنید؟
اگر اونجا هم تصور نمیکنید پس آگاهانه و هدفمند بوده...
اگر اونجا بعضی چیزا رو تصور و لحاظ میکنید بدونید اون تصور نکردن مال اقتضا شرایط اون روزتون بوده... که اشکالی هم نداره...
اما ما یه اصلی توی مباحثمون یاد گرفتیم که میگیم عالم خلقت صمد هست...
که علامه حسن زاده خیلی بر روی کلید واژه ی « توحید صمدی قرآنی» تاکید دارن
صمد بودن عالم خلقت یعنی جای خالی و شان خالی و تعطیلی اسما الله نداریم...
تصور ریز و جزئی شانی از شئون نفس هست... نمیشه که نباشه...
اما جزئیات، حدود هست و حدود هم اینطورن که حدی ممکنه حد دیگه رو به زاویه ببره... اگر تصور ریز و جزئی نبوده حتما تصوری جزئی دیگری بوده که پررنگ بوده و بقیه تصورات جزئی رو مجال بروز نداده...

بعدشم به فکر زحمتهاش نباشید... شما هم بخواید... اگر دوتایی بخواید خدا بهتون میده... لذتهاش بیش از زحمتهاش هست... ضمن اینمه نصیبتون از دنیاست که در روایات اومده نصیبتون از دنیا رو فراموش نکنید... نصیب دنیایی عوارضی نداره... برخوردار باشید... بخواید... اما خب دل نبازید بهش که الحمدلله اینطور نیستید
در مورد تقدیر بودن هم باهاتون موافقم...
خدا میدونه چه کسی رو وارد کدوم میدون بکنه...
هر انسانی رسالتی متفاوت داره در این دنیا...

دکتر عباس جهانبخش دکترای معماری

طرحی به اسم خانه های هزارمتری برای همه ایرانیها داره

میگه دو درصد زمینهای ایران کفاف این طرح رو میدهد

شیوه هایی برای مدیریت آب و برق و ....فقط لازمه

فکر دور و درازی نیست خلاصه 

و بعینه دیدم هرکس بانشاط به دنیاش برسه زمینه ی با نشاط به آخرت رسیدن هم داره

مثل اون دوستم که تقلاش برای خرید خونه صدمتری رو درک نکردم الا وقتی که روضه های صدنفره تو خونه ش برگزار کرد

 

 

پاسخ:
چرا درک نمیکردید؟
یعنی نظرتون این بود که صد متر زیاده؟

۱۰۰۰ متر؟!!!
یا ابوالفضل!!!
ولله ما به خونه ۱۲۰ الی ۱۳۰ متری با ۵۰ متر حیاط هم راضی هستیم

اره خب کوچیک فکر میکردم تجربه الانو نداشتم

پاسخ:
صد متر بد نیست ولی از بد روزگاره که به ۱۰۰ متر قانعیم
واقعیت اینه که ۱۰۰ کوچیکه...
خدا کمک کنه همه بتونن خونه های دلباز داشته باشن
شده برن تو روستاها اما خونه بزرگتر داشته باشن، سلامت روحی بیشتری خواهند داشت