ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
شنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۱ ب.ظ

کجا خرجش میکنی؟

چند سال پیش بود که ازشون شنیده بودم که میگفتن من حتی یک ثانیه از وقتم هم هدر نمیره...

فکر میکردم که منظورشون چی بوده؟!!

مگه میشه؟!!

 

اما امان از وقتی که انسان باور کنه وجودش برای خدا مهمه...

خودش رو گنج عظیم خدا میبینه...

گنج خدا رو کجا خرج میکنی؟

 

دوست ندارم حرفهای شعاری بزنم...

دوست ندارم حرف های گنده تر از دهنم بزنم

اما...

تمام قصه از جایی شروع میشه که یقین کنیم مهم هستیم...

موافقین ۸ مخالفین ۱ ۰۲/۰۴/۱۰
ن. .ا

نظرات  (۶)

اگر از پاسخ ندادن یا دیر پاسخ دادنم ناراحت میشید بهم بگید تا من نظرات رو ببندم

فکر کردم باید بهتون بگیم تا زودتر جواب بدیم :))))

پاسخ:
حلال کنید
۱۱ تیر ۰۲ ، ۰۸:۲۷ شاگرد بنّا

برای نوشتن این نظر خواستم تقیه کنم 

اما درست لحظه‌ی بستن وبلاگت 

یه دلیل مهم‌تر از تقیه پیدا شد...

پس می‌نویسم...

منتهی بدون هیچ توضیحی...

 

 

درست لحظه‌ی گفتن این یه جمله 

یه ثانیه از عمرشون هدر رفته!

 

 

 

 

 

پاسخ:
سلام
اگر نیت افعال و گفتار و شرایط و زمان و مکان مهم باشه...
حکم به هدر رفت عمر هم میتونه یک قضاوت باشه


یکی از اساتید می‌گفتن انسان برای این‌که بتونه خوب بندگی باید خودش رو دوست داشته باشه ، خودش رو مهم بدونه !

 

و بعد فهم این نکات رو به ذهن ما واگذار کردن : 

اول ، این دوست داشتن خود به معنی غرور نباشه..

دوم ، این دوست داشتن خود نباید حالت تکبر داشته باشه.. 

و مسائلی از قبیلِ باریک‌تر از مو !

 

ولی واقعیت اینه من فکر می‌کنم همین که خدا من رو خلق کرده از سرِ این نبوده که صفت خالق بودن رو لایق بوده.. که عمل عبث و بیهوده از خدا به‌دوره.. این‌که " من " رو خلق کرده یعنی ظرف وجودی من هم از جهتِ وجودِ خود خداوند حائز اهمیت بوده . 

در اصل من مهمم ، چون وجودی از وجودیت او هستم .. 

پاسخ:
سلام
نظرتون خیلی بود
گاهی که به وبلاگتون سر میزنم خیلی تمایل دارم بیشتر بخونم و نظر بذارم
اما نمی رسم...
یه روز وقتش میرسه اما
۱۲ تیر ۰۲ ، ۱۸:۲۸ سوسن جعفری

سلام. وبلاگ شما جزو چند وبلاگ سفارش شده آقای شاگرد بنا بود و مدتی است می‌خوانم. تا ببینم چرا و چگونه، فعلاً هم می‌خوانم تا ببینم.

کامنت خانم زینب مرا یاد اسم وبلاگم انداخت :) 

پاسخ:
سلام
نظر لطف شاگرد بنا و شماست
خودم فکر میکنم افت محتوایی دارم در ماههای اخیر، چون تمرکزم اینجا نیست...
از برادرمون شاگرد بنا هم دوباره بپرسید شاید نطرشون تغییر کرده باشه

نکته دیگه اینکه اگر میخواستید منو بررسی کنید ، اعلام نمیکردید خیلی نتیجه گیری براتون راحت تر بود و کلا هم روالش طبیعی تر بود...
موید باشید
۱۲ تیر ۰۲ ، ۲۱:۱۸ شاگرد بنّا

 

میان می‌گن هندونه دادیم زیر بغل هم، بگن! در این برهوتِ اِتلافستان و هَدَرِستانِ بیان، وقتی به‌روز می‌شی دلم گرم میشه هنوز فکر زنده است، اندیشه زنده است، زندگی زنده است.

کم بودنت هم مقدسه چون در چرخه‌ی تولیدی و خدا قوتت بده. ما تشنه می‌مونیم فقط...

 

پاسخ:
عجب!!!
من حالا حالاها باید عمر سپری کنم تا بتونم مثل شما سخن بگم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی