ن والقلم و ما یسطرون

اگر تو نبینی ام ... من هم نمی بینم ام
مشخصات بلاگ

اینجا دیگر به روز نخواهد شد

در مطالب قبلی عرض کردم که در این آدرس مینویسم:

https://touresina.blog.ir/

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۲۵ ق.ظ

چگونه بارور شویم؟

سوالی در این مطلب پرسیده شد که به نظرم اومد سوال و پاسخ رو در قالب یه مطلب ارائه بدم



سلام


چرا باید پشت صحنه رو مخفی کنیم؟؟


سلام علیکم

پشت صحنه ی زندگی ما از نگاه اسلام تمایلات طبیعی و برحق اما خامِ شخصی ما هست... (نگفتم تمایلات مذموم... گفتم خام)
تمایلات خام برای اینکه پخته بشن باید در کوره ی پشت صحنه بمونن... نباید در ملاء صحنه بیان...
غم ها و شادی ها بیش از اونکه برای محزون کردن یا مفرح کردن ما خلق شده باشن برای بارور کردن ما خلق شدن...
و این رو اکثر ماها نمی فهمیم...

مدیریت غم ها و شادی ها و  تجلی دادن به وقت و خداپسندانه شون هست که  ما رو بالا میبره... نه خود غم ها یا شادی ها...
مثلا پول برای خرید کالا خلق شده بعد کسی عاشق نقاشی های رو پول بشه یا به خاطر انزجارش از بعضی از نقوش روی پول از یه پول خاصی تنفر داشته باشه...
یا مثلا اگر پول بهش بدی کلی ذوق کنه که آخ جوون برم باهاش موشک کاغذی درست کنم...

برخورد ما با غم ها و شادی های زندگی مون اساسا شبیه برخورد ناشیانه با پول هست...

در روایات هم داریم (چون پای منبر شنیدم منبعش رو نمیدونم) شکر در نعمت بیش از صبر در مصیبت و سختی شخص رو بالا میبره و رشد میده...
چون اساسا شکر در نعمت سخت تر از صبر در مصیبت هست...

انسان مملو از احساسات گوناگون هست و ذاتا هم طوری خلق شده که نمی تونه تجلی نده...
چون انسان روح خدایی داره... همونطور که خدا مخفی بودن رو دوست نداره (کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف)
انسان هم مخفی بودن رو دوست نداره...
لذا یکی از مهم ترین مسائل در سیر صعودی هر شخصی نحوه و چگونگی تجلی اش هست...
شهدای گمنام و مومنین و علمای گمنام بیش از همه مخفی بودن رو دوست نداشتن لذا بهترین راه رو برای جلوه گری انتخاب کردن...

ما در سیر الیه راجعون راهی جز جلوه گری نداریم...
و جلوه گری مسئله ساده ای نیست...
هم میتونه انسان رو به اعلی علیین برسونه هم به اسفل السافلین پرت کنه

این مطلب رو میشه خیلی بیشتر بسطش داد اما رسم زمان و مکان همواره بر حد و قید هست...
خدایا حدود و قیود ما رو اسباب عروج ما قرار بده نه اسباب سقوط و تیره روزی
خدایا از شر "ما خَلَق" به خودت پناه میبریم
۹۶/۰۵/۱۶
ن. .ا

نظرات  (۷)

سلام علیکم
احتمالاً در عمل هم مثل این مطلب هر چه جلوتر برود، پیچیده‌تر می‌شود (البته اگر کسی بخواهد و بتواند از بیرون به ماجرا نگاه کند).
خدا خیرتان دهد!
پاسخ:
سلام برادر
چی پیچیده تر میشه؟
تشخیص؟
۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۶ دُچــــ ــــار
دیشب داشتم یه مطلبی داشتم میخوندم درمورد سوء استفاده عرفانهای نوظهور از مطالعه نکردن مردم در مسائل اعتقادی و بی خبری از عرفان ناب...

+ گفتم شاید ایده ی خوبی باشه برای نوشتنتون از عرفان ناب :)
پاسخ:
به نظر من دوره تفکیک فلسفه ناب از عرفان ناب و همه اینها از دین ناب گذشته...

یه زمانی رفسنجانی و خاتمی دو جبهه مقابل بودن بعد از گذز زمان در دولت نهم و دهم دیدیم اینها ریشه شون یکی بود...
بعد همه فکر میکردن احمدی نژادیسم در مقابل اینها هست... بعد از گذر زمان دیدیم احمدی نژادیسم با قبلی هاشون در یه سری مواضع حساس هم نظر شدن.... (معتقدم احمدی نژادیسم غیر از احمدی نژاده... هنوز معتقدم احمدی نژاد داره توسط خدا آزمایش میشه...)

پدیده ها ممکنه در ظهورشون با هم تفاوت شکلی داشته باشن... اما انسان بصیر ریشه ها رو می بینه...
ریشه ی فلسفه ی حقیقی با عرفان ناب و با حقیقت دین و حتی سیاست دینی یکی هست...
من اینجا نمی تونم بحث های تخصصی با اصطلاحات فلسفی بکنم...
با همین ادبیاتی که می نویسم دارم هدفی رو دنبال میکنم...

توی بحث های تبلیغاتی میگن شما اول باید دغدغه ایجاد کنید بعد تبلیغ کنید...
از مجموع مخاطب های من اغلب به سطح دغدغه مندی نرسیدن... پس الان بحث های معرفتی خیلی عاقلانه نیست...
الان چالش ایجاد کردن و درگیر کردن اذهان به شیوه ای هنرمندانه در اولویته...
(که البته ما هنرش رو نداریم)

من معتقد هستم عرفان های نو ظهور با اون که شعار های زیبا و ضد خشونت میدن اما در ادامه با تفکراتی مثل داعشی ها و وهابی ها هم سو میشن...
باور ندارید یه تحقیق بکنید ببینید در عراق و شام زنها رو چطور فریب میدادن برای جهاد نکاح...
دقیقا آدم یاد شعارهای زیبای عرفان های نو ظهور می افته

همکاری داشتم که در تهران گرفتار این نحله ها شده بود... در مقابل کشتن گوسفند چنان آخ و واخ میکرد... میگفت این بی رحمی انسان ها رو میرسونه و ....
بعد دیدم برای رسیدن به یه سری خواسته هاش چطور از رو هر کسی حاضر بود رد بشه...



سلام
جوابتون به دوستمون دچار باعث شد به این فکر کنم که این همه با هم بحث کردیم ولی هیچ وقت نظرتون رو راجع به احمدی نژاد نگفتید
یعنی چی که احمدی نژادیسم غیر از احمدی نژاده؟
احمدی نژاد چه امتحانی میشه؟
میشه اینا رو بازترش کنید البته اگه دوست دارید چون مرتبط با موضوع پستتون نیست

همکاری داشتم که در تهران گرفتار این نحله ها شده بود... در مقابل کشتن گوسفند چنان آخ و واخ میکرد... میگفت این بی رحمی انسان ها رو میرسونه و ....
بعد دیدم برای رسیدن به یه سری خواسته هاش چطور از رو هر کسی حاضر بود رد بشه...
این قسمت از کامنتتون منو به فکر فرو برد
جالب بود برام

پاسخ:
سلام
خب مسائل فرعی زیادی پیراموان این موضوع میشه مطرح کرد اما من کوتاه میکنم و به یه نکته اشاره میکنم

عقیده من اینه ممکنه من هم دچار اشتباه باشم:
معتقدم احمدی نژاد شخصا چالش قابل ذکری با شخص رهبری نداره... اما احمدی نژادیسم چرا... احمدی نژاد در مسائلی که همه فکر میکنن خلاف حرف رهبر عمل کرده اگر از خودش بپرسید ممکنه بگه نه... کار من نقض فرمایش رهبر نبوده و واقعا هم عقیده اش اینه که تقابل نیست
ممکنه با رهبر اختلاف نظرهایی داشته باشه اما تقابل نداره... ولی احمدی نژادیسم اغلب دچار تقابل هستن...

حتی احمدی نژادیسم خیلی با روحانیت اصیل هم وفقی نداره اما احمدی نژاد اینطور نیست به نظرم..
ممکنه دوستان بهم خرده بگیرن که زیادی خوشبینم به احمدی نژاد... خب... نظر شخصی ام هست...

منظور از احمدی نژادیسم افرادی هستن که اساسا در مخیله شون به غیر از تیم احمدی نژاد و شخص احمدی نژاد فرد صالح و سالمی برای مدیریت کشور نمی شناسن...
و این افراد کم هم نیستن... در نوع خودش در انقلاب اسلامی پدیده ی نو ظهوری هست...
درباره امتحان دکتز نگفتید
معمولا تو امتحان الهی آدم سر دوراهی قرار داره
دوراهی دکتر چیه؟
پاسخ:
خب به نظرم احمدی نژاد به خاطر احمدی نژادیسم ها در یک طردی از تمام جناح های سیاسی واقع شد و این طرد ممکنه موجب تقابل آشکار احمدی نژاد با شخص رهبری و اصل ولایت فقیه بشه...
و خیلی سخته  کسی در شرایط احمدی نژاد قرار بگیره و کارش به تقابل نکشه...

خب جناح ها هم فقط سیاسیون نیستن... عقبه مردمی هم دارن... نمیشه گفت یه سری ها که دستشون توی فساد هست دور احمدی نژاد رو خالی کردن... لذا مهم نیست...
مسئله مهمه...
به نظرم احمدی نژاد در همچین شرایطی قرار گرفت...

سلام علیکم
عاقبتتون بخیر بحق حضرت ابوتراب
پاسخ:
سلام علیکم برادر گرامی
احوالات؟
آقا محمد امین خوبه؟
به یادتان هستیم
۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۶ ام شهرآشوب
اصلا از همه ی این بحث هم که بگذریم، فرمودند که المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه
دلیلی نداره که همه ی عالم از کوچکترین غمی که تو دل ما خونه میکنه باخبر بشن

من تمام سعیم اینه که عکسهای پروفایلم, نوشته های وبلاگم و کلا هرچی هرجا مینویسم, از غم هام تهی باشه که کسی رو ناراحت نکنه
نمیدونم چقدر موفقم
پاسخ:
نه تنها غم بلکه هر شادی و نعمتی رو هم نباید علنی کرد...
توی سوره فلق اون آیه ی " من شر ما خلق" خیلی حرفها داره...
از اون مطالبیه که مدتها باید فکر کنم بهش و چندباری بخونمش....
خیلی هم سوال دارم
مثل مطلب وسواس و بخل